نِحِمیا 1 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳اندوه نِحِمیا و دعای او برای قوم خود 1 این است گزارش کارهایی که نِحِمیا پسر حَکَلیا انجام داد: در ماه کیسلِو، در بیستمین سال سلطنت اردشیر شاهنشاه پارس، در پایتخت یعنی شهر شوش بودم. 2 حنانی، یکی از برادرانم، با گروهی از سرزمین یهودا به آنجا آمدند و من از آنان دربارۀ اورشلیم و یهودیانی که از تبعید بابِل بازگشته بودند، سؤال کردم. 3 ایشان گفتند که آنانیکه زنده ماندهاند و به میهن بازگشتهاند با دشواری روبهرو هستند و بیگانگانی که در آن اطراف زندگی میکنند با حقارت به ایشان مینگرند. ایشان همچنین گفتند که دیوارهای اورشلیم هنوز ویران است و دروازههای آن از زمانیکه در آتش سوخته شده بودند، بازسازی نشدهاند. 4 هنگامیکه این خبر را شنیدم، نشستم و گریه کردم. چندین روز سوگواری کردم و چیزی نخوردم و به حضور خدا دعا کرده گفتم: 5 «ای یَهْوه، خدای آسمانها! تو بزرگ و شگفتانگیز هستی. تو عهد خود را با امانت، با آنانی که تو را دوست دارند و فرمانهای تو را انجام میدهند، نگاه میداری. 6 خداوندا، بر من نظر کن و دعای مرا بشنو، دعایی که روز و شب برای بندگانت، قوم اسرائیل، میکنم. من اعتراف میکنم که ما مردم اسرائیل مرتکب گناه شدهایم. من و نیاکانم بر ضد تو گناه کردهایم. 7 ما بر ضد تو شرارت ورزیدهایم و فرمانهای تو را انجام ندادهایم. ما از قوانینی که توسط بندهات موسی به ما دادی پیروی نکردهایم. 8 اکنون سخنانی را که به بندۀ خود موسی گفتی، به یادآور، 'اگر شما مردم اسرائیل، با من بیوفا باشید، شما را در میان ملّتها پراکنده خواهم ساخت، 9 امّا اگر بهسوی من بازگردید و از فرمانهای من پیروی کنید، من شما را به مکانی که برای ستایش خود برگزیدهام، بازخواهم گرداند، حتّی اگر در سرزمینهای دوردست پراکنده شده باشید.' 10 «ایشان بندگان و قوم تو هستند؛ تو ایشان را با نیروی عظیم و دست توانای خود رهایی دادی. 11 اکنون، ای خداوند، دعای من و بندگان دیگرت را که میخواهند تو را تکریم کنند، بشنو. امروز مرا کامیاب فرما و شاهنشاه را نسبت به من مهربان گردان.» در آن زمان من ساقی شاهنشاه بودم. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies