Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -

مَتّی 9 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


شفای مفلوج
( مرقس 2‏:1‏-12 ؛ لوقا 5‏:17‏-26 )

1 عیسی سوار قایق شد و از دریا گذشته به شهر خود آمد.

2 در همان وقت، چند نفر یک مفلوج را که در بستر خوابیده بود، نزد او آوردند. عیسی ایمان آنان را دیده به آن مرد گفت: «فرزندم، دل قوی‌ دار؛ گناهانت آمرزیده شد.»

3 فوراً بعضی از علمای شریعت پیش خود گفتند: «این مرد سخنان کُفرآمیز می‌گوید!»

4 عیسی به افکار آنان پی برده گفت: «چرا افکار پلید در دل خود می‌پرورانید؟

5 آیا گفتن 'گناهانت آمرزیده شد' آسان‌تر است یا گفتن 'برخیز و راه برو'؟

6 امّا حالا ثابت خواهم کرد که پسر انسان بر روی زمین اختیار آمرزیدن گناهان را دارد.» سپس به آن مفلوج گفت: «برخیز، بستر خود را بردار و به خانه‌ات برو!»

7 آن مرد برخاست و به خانۀ خود رفت.

8 مردم از دیدن این واقعه بسیار تعجّب کردند و خدا را به‌خاطر عطای چنین قدرتی به انسان شکر نمودند.


دعوت متّی
( مرقس 2‏:13‏-17 ؛ لوقا 5‏:27‏-32 )

9 عیسی از آنجا گذشت و در بین راه مردی به نام متّی را دید که در محل دریافت عوارض نشسته بود. عیسی به او گفت: «به‌دنبال من بیا.» متّی برخاسته به‌دنبال او رفت.

10 هنگامی‌که عیسی در خانۀ او بر سر سفره نشسته بود، بسیاری از خراج‌گیران و گناهکاران دیگر آمدند و با عیسی و شاگردانش سر یک سفره نشستند.

11 فریسیان این‌ را دیده به شاگردان عیسی گفتند: «چرا استاد شما با خراج‌گیران و خطاکاران غذا می‌خورد؟»

12 عیسی سخن آنان را شنید و گفت: «بیماران به طبیب احتیاج دارند، نه تندرستان.

13 بروید و معنی این نوشته را درک کنید، 'من رحمت می‌خواهم، نه قربانی،' زیرا من نیامدم تا پرهیزکاران را دعوت کنم، بلکه گناه‌کاران را.»


سؤال دربارۀ روزه
( مرقس 2‏:18‏-22 ؛ لوقا 5‏:33‏-39 )

14 شاگردان یحیی نزد عیسی آمده پرسیدند: «چرا ما و فریسیان روزه می‌گیریم، ولی شاگردان تو روزه نمی‌گیرند؟»

15 عیسی در جواب گفت: «آیا انتظار دارید دوستان داماد در‌حالی‌که داماد با ایشان است، عزاداری کنند؟ زمانی می‌آید که داماد از ایشان گرفته خواهد شد؛ در آن زمان روزه خواهند گرفت.

16 «هیچ‌کس لباس کهنه را با پارچۀ نو وصله نمی‌کند، زیرا دراین‌صورت آن وصله آب رفته از لباس جدا می‌گردد و پارگی بدتری ایجاد می‌کند.

17 شراب تازه را نیز در مَشک کهنه نمی‌ریزند. اگر بریزند، مشک‌ها پاره می‌شوند، شراب بیرون می‌ریزد و مَشک‌ها از بین می‌روند. شراب تازه را در مَشک‌های نو می‌ریزند تا هم شراب و هم مَشک سالم بمانند.»


زنده کردن یک دختر و شفای یک زن
( مرقس 5‏:21‏-43 ؛ لوقا 8‏:40‏-56 )

18 عیسی هنوز سخن می‌گفت که سرپرست یکی از کنیسه‌ها نزد او آمد و زانو زده گفت: «دختر من همین الآن مُرد، ولی می‌دانم که اگر تو بیایی و بر او دست بگذاری، او زنده خواهد شد.»

19 عیسی برخاسته با او رفت و شاگردانش نیز به‌دنبال او حرکت کردند.

20 در این وقت، زنی که مدّت دوازده سال به خونریزی مبتلا بود، از پشت سر عیسی آمد و دامن ردای او را لمس کرد،

21 زیرا پیش خود می‌گفت: «اگر فقط بتوانم ردایش را لمس کنم، شفا خواهم یافت.»

22 عیسی برگشت و آن زن را دیده فرمود: «دخترم، دل قوی‌ دار. ایمان تو، تو را شفا داده است.» و در همان لحظه او شفا یافت.

23 وقتی عیسی به خانۀ سرپرست کنیسه رسید و نوحه سرایان و مردم آشفته را دید،

24 به آن‌ها فرمود: «همه بیرون بروید؛ این دختر نمرده بلکه در خواب است.» امّا آن‌ها به او خندیدند.

25 وقتی عیسی همه را بیرون کرد، به داخل اتاق رفته دست دختر را گرفت، و دختر برخاست.

26 خبر این واقعه در تمام آن نواحی انتشار یافت.


شفای دو نابینا

27 در‌حالی‌که عیسی آنجا را ترک می‌کرد، دو کور به‌دنبال او رفتند و فریاد می‌زدند «ای پسر داوود، بر ما رحم‌ کن»

28 وقتی او به خانه رسید، آن دو نفر نزد او آمدند. عیسی از آن‌ها پرسید: «آیا ایمان دارید که من قادر هستم شما را شفا ببخشم؟» آن‌ها گفتند: «بلی، ای آقا.»

29 پس عیسی چشمان آن‌ها را لمس کرد و فرمود: «بر طبق ایمان شما برایتان انجام بشود»

30 و چشمان آن‌ها باز شد. عیسی با اصرار از آن‌ها خواست که دربارۀ این موضوع چیزی به کسی نگویند.

31 امّا همین‌که از خانه بیرون رفتند، این خبر را دربارۀ عیسی در تمام آن نواحی منتشر کردند.


شفای مرد لال

32 در‌حالی‌که آن دو نفر بیرون می‌رفتند، شخصی را نزد عیسی آوردند که لال بود، زیرا دیو داشت.

33 عیسی دیو را از او بیرون کرد و زبان او باز شد. مردم از این موضوع بسیار حیرت‌زده شده گفتند: «چیزی مانند این هرگز در میان قوم اسرائیل دیده نشده است.»

34 امّا فریسیان گفتند: «او به کمک رئیس شیاطین، دیوها را بیرون می‌کند.»


دل‌سوزی عیسی برای مردم

35 عیسی در تمام شهرها و روستاها می‌گشت و در کنیسه‌ها تعلیم می‌داد و مژدۀ پادشاهی خدا را اعلام می‌کرد و هر نوع ناخوشی و بیماری را شفا می‌داد.

36 وقتی او جمعیّت زیادی را دید، دلش به حال آن‌ها سوخت، زیرا آن‌ها مانند گوسفندانِ بدون شبان، پریشان‌حال و درمانده بودند.

37 پس به شاگردان خود گفت: «درحقیقت، محصول فراوان است، ولی کارگر کم.

38 بنابراین شما باید از صاحب محصول درخواست نمایید تا کارگرانی برای جمع‌آوری محصول خود بفرستد.»

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:



ကြော်ငြာတွေ