یوحنا 7 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳عیسی و برادران او 1 بعد از آن، عیسی در جلیل مسافرت میکرد. او نمیخواست در یهودیه باشد چون سران یهود قصد داشتند او را بکُشند. 2 همینکه عید یهودیان یعنی عید خیمهها نزدیک شد، 3 برادران عیسی به او گفتند: «اینجا را ترک کن و به یهودیه برو تا پیروان تو کارهایی را که میکنی، ببینند. 4 کسی که میخواهد مشهور شود، کارهای خود را پنهانی انجام نمیدهد. تو که این کارها را میکنی، بگذار تمام دنیا تو را ببینند.» 5 حتّی برادرانش هم به او ایمان نداشتند. 6 عیسی به ایشان گفت: «هنوز وقت من نرسیده است، امّا برای شما هر وقت مناسب است. 7 دنیا نمیتواند از شما متنفّر باشد، امّا از من نفرت دارد، زیرا من دربارۀ آن شهادت میدهم که کارهایش شریرانه است. 8 شما به عید خیمهها بروید. من فعلاً نمیآیم زیرا وقت من هنوز کاملاً نرسیده است.» 9 عیسی این را به آنان گفت و در جلیل ماند. عیسی در اورشلیم 10 بعد از آنکه برادران عیسی برای عید به اورشلیم رفتند، خودِ او نیز به آنجا رفت، ولی نه آشکارا، بلکه پنهانی. 11 سران یهود در روزهای عید بهدنبال او میگشتند و میپرسیدند: «او کجا است؟» 12 در میان مردم دربارۀ او زمزمههای زیادی وجود داشت. بعضی میگفتند: «او آدم خوبی است» و دیگران میگفتند: «نه، او مردم را گمراه میکند.» 13 امّا به علّت ترس از سران یهود، هیچکس دربارۀ او آشکارا چیزی نمیگفت. 14 در اواسط روزهای عید، عیسی به معبدِ بزرگ آمد و به تعلیم دادن پرداخت. 15 سران یهود با تعجّب میگفتند: «این شخص چگونه از چنین دانشی برخوردار است، حال آنکه هرگز تعلیم نیافته است؟» 16 عیسی در جواب ایشان گفت: «آنچه من تعلیم میدهم، از خود من نیست، بلکه از طرف فرستندۀ من است. 17 کسی که مایل باشد ارادۀ او را انجام دهد، خواهد دانست که آیا تعالیم من از جانب خدا است یا من از خود سخن میگویم. 18 هرکه از خود سخن بگوید، طالب جلال برای خود میباشد. امّا کسی که طالب جلال فرستندۀ خود باشد، آدمی است صادق و در او ناراستی نیست. 19 مگر موسی شریعت را به شما نداد، شریعتی که هیچیک از شما به آن عمل نمیکند؟ چرا درپی کشتن من هستید؟» 20 مردم در جواب گفتند: «تو دیو داری! چه کسی درپی کشتن تو است؟» 21 عیسی جواب داد: «من یک معجزه کردم و همۀ شما از آن تعجّب کردهاید. 22 موسی قانون مربوط به ختنه را به شما داد (هرچند از موسی شروع نشد، بلکه از اجداد قوم) و شما در روز سَبَّت پسران خود را ختنه میکنید. 23 پس اگر پسران خود را در روز سَبَّت ختنه میکنید تا قانون موسی شکسته نشود، چرا به این دلیل که من در روز سَبَّت به یک انسان سلامتی کامل بخشیدم، بر من خشمگین شدهاید؟ 24 از روی ظاهر قضاوت نکنید، بلکه با معیارهای درست قضاوت کنید.» آیا او مسیح است؟ 25 پس بعضی از مردم اورشلیم گفتند: «آیا این همان کسی نیست که میخواهند او را بکُشند؟ 26 ببینید او در اینجا بهطور علنی صحبت میکند و آنها چیزی به او نمیگویند! آیا حکمرانان ما واقعاً قبول دارند که او مسیح موعود است؟ 27 امّا ما همه میدانیم که این مرد اهل کجا است، حال آنکه وقتی مسیح ظهور کند، هیچکس نخواهد دانست که او اهل کجا است.» 28 از اینرو وقتی عیسی در معبدِ بزرگ تعلیم میداد، با صدای بلند گفت: «شما مرا میشناسید و میدانید که اهل کجا هستم. من به دلخواه خود نیامدهام، امّا فرستندۀ من حقیقت محض است و شما او را نمیشناسید. 29 امّا من او را میشناسم، زیرا من از او هستم و او مرا فرستاده است.» 30 آنگاه آنها خواستند او را دستگیر کنند، امّا هیچکس دست بهطرف او دراز نکرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. 31 ولی عدّۀ زیادی به او ایمان آوردند و میگفتند: «آیا وقتی مسیح بیاید، بیشتر از این شخص معجزه خواهد نمود؟» کوشش برای بازداشت عیسی 32 فریسیان آنچه را که مردم دربارۀ او زمزمه میکردند، شنیدند. پس آنها و سران کاهنان، نگهبانان معبدِ بزرگ را فرستادند تا عیسی را بازداشت کنند. 33 آنگاه عیسی گفت: «فقط مدّت کوتاهی با شما خواهم بود و بعد نزد فرستندۀ خود خواهم رفت. 34 شما بهدنبال من خواهید گشت، امّا مرا نخواهید یافت و به جاییکه من خواهم بود شما نمیتوانید بیایید.» 35 پس آنها به یکدیگر گفتند: «کجا میخواهد برود که ما نتوانیم او را پیدا کنیم؟ آیا میخواهد نزد یهودیانی که در میان یونانیان پراکنده هستند، برود و به یونانیان تعلیم دهد؟ 36 او میگوید، 'بهدنبال من خواهید گشت، امّا مرا نخواهید یافت و به جاییکه من خواهم بود، شما نمیتوانید بیایید.' مقصود او از این سخن چیست؟» نهرهای آب حیات 37 در آخرین روز که مهمترین روز عید بود، عیسی ایستاد و با صدای بلند گفت: «اگر کسی تشنه است، نزد من بیاید و بنوشد. 38 چنانکه نوشته شده است، 'نهرهای آب زنده از درون آن کسی که به من ایمان بیاورد جاری خواهد گشت.'» 39 این سخنان را دربارۀ روحالقدس که میبایست به همۀ ایماندارانِ به او داده شود، میگفت، زیرا روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چون عیسی هنوز جلال نیافته بود. دودستگی در میان جمعیّت 40 بسیاری از کسانی که این سخن را شنیدند، گفتند: «این مرد واقعاً همان نبی موعود است» 41 دیگران گفتند: «او مسیح است.» و عدّهای هم گفتند: «آیا مسیح از جلیل ظهور میکند؟ 42 مگر نوشته نشده است که مسیح باید از خاندان داوود و اهل دهکدۀ داوود یعنی بِیتلِحِم باشد؟» 43 بهاینترتیب دربارۀ او در میان جمعیّت دودستگی بهوجود آمد. 44 عدّهای خواستند او را دستگیر کنند، امّا هیچکس بهطرف او دست دراز نکرد. بیایمانی سران یهود 45 بعد از آن، نگهبانانِ معبدِ بزرگ نزد سران کاهنان و فریسیان بازگشتند. آنها از نگهبانان معبدِ بزرگ پرسیدند: «چرا او را نیاوردید؟» 46 نگهبانان معبدِ بزرگ جواب دادند: «هرگز کسی مانند این مرد سخن نگفته است.» 47 فریسیان در پاسخ گفتند: «آیا او شما را هم گمراه کرده است؟ 48 آیا تابهحال کسی از رؤسا و فریسیان را دیدهاید که به او ایمان آورده باشد؟! 49 و امّا این مردمی که شریعت را نمیدانند ملعونند!» 50 نیقودیموس، یکی از فریسیان که شبانه به ملاقات عیسی آمده بود، پرسید: 51 «آیا شریعت به ما اجازه میدهد کسی را محکوم کنیم بدون آنکه به سخنان او گوش دهیم و بدانیم چه کرده است؟» 52 در پاسخ به او گفتند: «مگر تو نیز جلیلی هستی؟ بررسی کن و ببین که هیچ نبیای از جلیل ظهور نکرده است.» [ 53 سپس آنها همه به خانههای خود رفتند. |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies