Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -

یوحنا 6 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


غذا دادن به پنج هزار نفر
( متّی 14‏:13‏-21 ؛ مرقس 6‏:30‏-44 ؛ لوقا 9‏:10‏-17 )

1 بعدازاین، عیسی به‌طرف دیگر دریاچۀ جلیل که همان دریاچهٔ طبریه است، رفت.

2 عدّۀ زیادی که معجزات او را در شفا دادنِ بیماران دیده بودند، به‌دنبال او رفتند.

3 آنگاه عیسی به بالای کوهی رفت و با شاگردان خود در آنجا نشست.

4 زمان عید فِصَح یهودیان نزدیک بود.

5 وقتی عیسی به اطراف نگاه کرد و دید که عدّۀ زیادی به‌طرف او می‌آیند، از فیلیپُس پرسید: «از کجا باید نان بخریم تا این‌ها بخورند؟»

6 عیسی این‌ را از روی امتحان به او گفت زیرا خود او می‌دانست چه باید کرد.

7 فیلیپُس پاسخ داد: «دویست دینار نان هم کافی نیست که هریک اندکی از آن بخورد.»

8 یکی از شاگردانش به نام اَندریاس که برادر شمعون پطرس بود، به او گفت:

9 «پسر بچّه‌ای در اینجا هست که پنج نان جو و دو ماهی دارد، ولی آن برای این همه مردم کافی نیست.»

10 عیسی گفت: «مردم را بنشانید. در آن محل چمن‌زار وسیعی بود. پس مردم نشستند. در آن جمع در حدود پنج هزار مرد بودند.

11 آنگاه عیسی نان‌ها را برداشت، خدا را شکر کرد و در میان مردم که بر روی زمین نشسته بودند، تقسیم نمود. ماهی‌ها را نیز همین‌طور تقسیم کرد و همه هرقدر که می‌خواستند از آن خوردند.

12 وقتی همه سیر شدند، به شاگردان خود گفت: «خورده‌های نان را جمع کنید تا چیزی هدر نرود.»

13 پس آن‌ها را جمع کردند و از خورده‌های آن پنج نان جو، دوازده سبد پُر نمودند.

14 وقتی مردم این معجزۀ عیسی را دیدند، گفتند: «درحقیقت این همان نبی موعود است که می‌بایست به جهان بیاید.»

15 چون عیسی متوجّه شد که آن‌ها می‌خواهند او را به‌زور گرفته پادشاه سازند، آنجا را ترک نمود و تنها به کوهستان رفت.


راه رفتن بر روی آب
( متّی 14‏:22‏-33 ؛ مرقس 6‏:45‏-52 )

16 در وقت غروب، شاگردان به‌طرف دریا رفتند

17 و سوار قایق شده به آن‌طرف دریا به‌سوی کفرناحوم حرکت کردند. هوا تاریک شده بود و عیسی هنوز نزد ایشان برنگشته بود.

18 باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و دریا توفانی شد.

19 وقتی در حدود شش کیلومتر جلو رفته بودند، عیسی را دیدند که قدم‌زنان بر روی آب به قایق نزدیک می‌شود. آن‌ها ترسیدند.

20 امّا عیسی به آن‌ها گفت: «من هستم؛ نترسید.»

21 آن‌ها می‌خواستند او را به داخل قایق بیاورند، ولی در همان لحظه قایق به مقصد رسید.


در جستجوی عیسی

22 روز بعد، مردمی که در کنارۀ دیگر دریا ایستاده بودند، متوجّه شدند که به‌جز همان قایقی که شاگردان سوار آن شده بودند، قایق دیگری در آنجا نبود و عیسی هم سوار آن نشده بود، بلکه شاگردان بدون عیسی رفته بودند.

23 در این موقع، قایق‌های دیگری از طبریه به نزدیکی همان مَحلی که مردم نان‌ها را بعد از شکرگزاری خداوند خورده بودند، رسیدند.

24 وقتی مردم دیدند که عیسی و شاگردانش در آنجا نیستند، سوار آن قایق‌ها شده در جستجوی عیسی به کفرناحوم رفتند.


نان حیات

25 همین‌که مردم او را در آن‌طرف دریا پیدا کردند، به او گفتند: «ای استاد، کی به اینجا آمدی؟»

26 عیسی پاسخ داد: «درحقیقت به شما می‌گویم که به علّت معجزاتی که دیده‌اید نیست که به‌دنبال من آمده‌اید، بلکه به‌خاطر نانی که خوردید و سیر شدید.

27 برای خوراکی که از بین می‌رود تلاش نکنید، بلکه برای خوراکی تلاش کنید که تا حیات جاودان باقی می‌ماند، یعنی خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا که خدای پدر بر او مُهر تأیید زده است.»

28 آن‌ها از او پرسیدند: «چه کنیم تا کارهایی را که خدا از ما می‌خواهد، انجام دهیم؟»

29 عیسی به ایشان پاسخ داد: «آنچه خدا از شما می‌خواهد این است که به آن کسی‌ که فرستاده است، ایمان بیاورید.»

30 آن‌ها گفتند: «چه معجزه‌ای نشان می‌دهی تا با دیدن آن به تو ایمان بیاوریم؟ تو چه می‌کنی؟

31 نیاکان ما در بیابان مَنّا را خوردند و چنان‌که نوشته شده است، 'او از آسمان به آن‌ها نان عطا فرمود تا بخورند.'»

32 عیسی به آنان گفت: «درحقیقت به شما می‌گویم که این موسی نبود که نان را از آسمان به شما داد، بلکه پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به شما می‌دهد،

33 زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده به جهان حیات می‌بخشد.»

34 آن‌ها به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.»

35 عیسی به آن‌ها گفت: «من نان حیات هستم. هرکه نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد، و هرکه به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید.

36 امّا چنان‌که گفتم، شما با این‌که مرا دیده‌اید ایمان نمی‌آورید.

37 همۀ کسانی‌ که پدر به من می‌بخشد، به‌سوی من خواهند آمد و کسی را که نزد من می‌آید، هرگز بیرون نخواهم کرد.

38 من از آسمان به زمین آمده‌ام، نه به‌خاطر آنکه ارادۀ خود را به‌عمل آورم، بلکه ارادۀ فرستندۀ خویش را‌.

39 و ارادۀ فرستندۀ من این است که من از همۀ کسانی‌ که او به من داده است، حتّی یک نفر را هم از دست ندهم، بلکه در روز بازپسین آن‌ها را برخیزانم.

40 زیرا خواست پدر من این است که هر‌کس پسر را می‌بیند و به او ایمان می‌آورد، صاحب حیات جاودان گردد؛ و من او را در روز بازپسین برخواهم خیزانید.»

41 پس مردم شکایت‌کنان به او اعتراض کردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم که از آسمان نازل شده است.»

42 آن‌ها گفتند: «آیا این مرد، عیسی پسر یوسف نیست؟ ما پدر و مادر او را می‌شناسیم. پس چگونه می‌تواند بگوید، 'من از آسمان آمده‌ام.'»

43 عیسی در جواب گفت: «این‌قدر شکایت نکنید.

44 هیچ‌کس نمی‌تواند نزد من بیاید، مگر این‌که پدری که مرا فرستاد او را به‌طرف من جذب نماید، و من او را در روز بازپسین برخواهم خیزانید.

45 در کتب انبیا نوشته شده است، 'همه از خدا تعلیم خواهند یافت.' بنابراین هر‌کس صدای پدر را شنیده و از او تعلیم گرفته باشد، نزد من می‌آید.

46 هیچ‌کس پدر را ندیده است مگر کسی‌ که از خدا است؛ او پدر را دیده است.

47 درحقیقت به شما می‌گویم کسی‌ که به من ایمان ‌آورد، حیات جاودان دارد.

48 من نان حیات هستم.

49 نیاکان شما در بیابان مَنّا را خوردند، ولی مردند.

50 امّا من دربارۀ نانی صحبت می‌کنم که از آسمان نازل شده است و هر‌کس از آن بخورد، هرگز نخواهد مُرد.

51 من آن نان زنده هستم که از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند. نانی که من خواهم داد، بدن خودم می‌باشد که آن‌ را به‌خاطر حیات جهانیان می‌دهم.»

52 آن‌ها با یکدیگر به مشاجره پرداختند و می‌گفتند: «چگونه این شخص می‌تواند بدن خود را به ما بدهد که بخوریم؟»

53 عیسی پاسخ داد: «درحقیقت به شما می‌گویم که اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را نیاشامید، در خودتان حیات ندارید.

54 هرکه بدن مرا بخورد و خون مرا بیاشامد، حیات جاودان دارد و من در روز بازپسین او را برخواهم خیزانید.

55 زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است.

56 هرکه جسم مرا می‌خورد و خون مرا می‌آشامد، در من ساکن است و من در او.

57 همان طوری که پدرِ زنده مرا فرستاد و من در پدرْ زنده هستم، هرکه مرا بخورد، او نیز در من زنده خواهد ماند.

58 این نانی که از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست که نیاکان شما خوردند و مردند؛ زیرا هرکه از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند.»

59 عیسی این چیزها را هنگامی‌که در کنیسه‌ای در کفرناحوم تعلیم می‌داد، فرمود.


سخنان حیات جاودانی

60 بسیاری از پیروانش هنگامی‌که این‌ را شنیدند، گفتند: «این تعلیم سخت است؛ چه کسی می‌تواند به آن گوش دهد؟»

61 عیسی با آگاهی از این‌که پیروانش دربارۀ این موضوع شکایت می‌کنند، به آن‌ها گفت: «آیا این مطلب باعث لغزش شما می‌شود؟

62 پس اگر پسر انسان را ببینید که به مکان اوّل خود صعود می‌کند، چه خواهید کرد؟

63 روح است که حیات می‌بخشد، ولی جسم فایده‌ای ندارد. سخنانی که به شما می‌گویم روح و حیات است،

64 ولی بعضی از شما ایمان نمی‌آورید.» زیرا عیسی از ابتدا کسانی را که ایمان نمی‌آورند، و همچنین آن کسی را که بعداً او را تسلیم خواهد کرد، می‌شناخت.

65 پس گفت: «به همین دلیل به شما گفتم که هیچ‌کس نمی‌تواند نزد من بیاید مگر آنکه پدر این‌ را به او عطا کرده باشد.»

66 به همین خاطر بسیاری از پیروان او بازگشتند و دیگر با او همراهی نکردند.

67 آن‌وقت عیسی از دوازده شاگرد پرسید: «آیا شما هم می‌خواهید مرا ترک کنید؟»

68 شمعون پطرس در جواب گفت: «ای خداوند، نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است.

69 ما ایمان آورده و فهمیده‌ایم که تو آن قدّوس خدا هستی.»

70 عیسی پاسخ داد: «آیا من شما دوازده نفر را برنگزیدم؟ در‌حالی‌که یکی از شما یک ابلیس است.»

71 این‌ را دربارۀ یهودای اَسخَریوطی پسر شمعون گفت، زیرا او که یکی از آن دوازده شاگرد بود، قصد داشت عیسی را تسلیم کند.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:



ကြော်ငြာတွေ