یوحنا 12 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳تدهین عیسی بهوسیلۀ مریم ( متّی 26:6-13 ؛ مرقس 14:3-9 ) 1 شش روز قبل از عید فِصَح، عیسی به بِیتعَنْیا محل زندگی ایلعازَر، یعنی همان کسی که او را پس از مردن زنده کرده بود، آمد. 2 آنها در آنجا برای او شامی تهیّه دیدند. مرتا خدمت میکرد و ایلعازَر با مهمانان، کنار عیسی بر سر سفره نشسته بود. 3 آنگاه مریم پیمانهای از عطر بسیار گرانبها که از روغن سنبل خالص بود آورد و بر پایهای عیسی ریخت و با گیسوان خود آنها را خشک کرد بهطوریکه آن خانه از بوی عطر پُر شد. 4 در این وقت یهودای اَسخَریوطی پسر شمعون که یکی از حواریون عیسی بود و قصد داشت بهزودی او را تسلیم کند، گفت: 5 «چرا این عطر به سیصد سکّۀ نقره فروخته نشد تا پول آن به فقرا داده شود؟» 6 او این را از روی دلسوزی برای فقرا نگفت، بلکه به این دلیل گفت که خودش مسئول کیسۀ پول بود و چون شخص دزدی بود، از پولی که به او میدادند، برمیداشت. 7 عیسی گفت: «با او کاری نداشته باش! او آن را برای روز دفن من نگاه داشته بود. 8 فقرا را همیشه در بین خود خواهید داشت، امّا مرا همیشه نخواهید داشت.» توطئه علیه ایلعازَر 9 عدّۀ زیادی از یهودیان شنیدند که عیسی در آنجا است. پس آمدند تا نهتنها عیسی بلکه ایلعازَر را هم که زنده کرده بود، ببینند. 10 بنابراین سران کاهنان تصمیم گرفتند که ایلعازَر را نیز بکُشند، 11 زیرا او باعث شده بود که بسیاری از یهودیان از رهبران خود رویگردان شده به عیسی ایمان آورند. ورود پیروزمندانۀ عیسی به اورشلیم ( متّی 21:1-11 ؛ مرقس 11:1-11 ؛ لوقا 19:28-40 ) 12 فردای آن روز، جمعیّت بزرگی که برای عید آمده بودند، وقتی شنیدند عیسی در راه اورشلیم است، 13 شاخههای نخل به دست گرفتند و به استقبال او رفتند. آنها فریاد میزدند: «خدا را سپاس باد! مبارک باد پادشاه اسرائیل که به نام خداوند میآید!» 14 عیسی کرّهالاغی یافت و بر آن سوار شد، چنانکه نوشته شده است: 15 «ای دختر صهیون، دیگر نترس! اکنون پادشاه تو که بر کرّهالاغی سوار است، میآید.» 16 در ابتدا شاگردان مقصود این چیزها را نفهمیدند، امّا پس از آنکه عیسی به جلال رسید، آنها بهیاد آوردند که این چیزها دربارۀ او پیشگویی شده بود و به همان ترتیب نیز به وقوع پیوست. 17 موقعی که عیسی ایلعازَر را صدا زد و زنده از قبر بیرون آورد، عدّۀ زیادی در آنجا حضور داشتند. آنها به آنچه که دیده و شنیده بودند، شهادت دادند. 18 به این دلیل آن جمعیّت بزرگ به استقبال عیسی آمدند، زیرا شنیده بودند که عیسی این معجزه را انجام داده بود. 19 فریسیان به یکدیگر گفتند: «بینید هیچ کاری از دست ما ساخته نیست. تمام دنیا بهدنبال او رفته است.» یونانیان میخواهند عیسی را ببینند 20 در میان کسانی که در هنگام عید برای عبادت به اورشلیم آمده بودند، عدّهای یونانی هم بودند. 21 آنها نزد فیلیپُس که اهل بِیتصیدای جلیل بود، آمده گفتند: «ای آقا، ما میخواهیم عیسی را ببینیم.» 22 فیلیپُس رفت و این موضوع را به اَندریاس گفت و آنوقت هردوی آنها رفتند و به عیسی گفتند. 23 عیسی به آنها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24 درحقیقت به شما میگویم که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچوقت از یک دانه بیشتر نمیشود، امّا اگر بمیرد، دانههای بیشماری به بار میآورد. 25 کسی که جان خود را دوست دارد، آن را از دست میدهد، و کسی که در این جهان از جان خود بگذرد، آن را تا حیات جاودانی حفظ خواهد کرد. 26 اگر کسی میخواهد مرا خدمت کند، باید بهدنبال من بیاید و هر جا من باشم، خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود، و اگر کسی مرا خدمت کند، پدر من او را سرافراز خواهد کرد. عیسی دربارۀ مرگ خود سخن میگوید 27 «اکنون جان من در اضطراب است. چه بگویم؟ آیا بگویم، 'ای پدر مرا از این ساعت برهان؟' امّا برای همین منظور به این ساعت رسیدهام. 28 ای پدر، نام خود را جلال بده!» در آنوقت صدایی از آسمان رسید: «آن را جلال دادهام و بازهم جلال خواهم داد.» 29 گروهی که در آنجا ایستاده بودند، گفتند: «صدای رعد بود!» و دیگران گفتند: «فرشتهای با او سخن گفت!» 30 عیسی در جواب گفت: «این صدا بهخاطر شما آمد، نه بهخاطر من. 31 اکنون موقع داوری این جهان است و حکمران این جهان بیرون رانده خواهد شد. 32 وقتی از زمین بالا برده شوم، همۀ آدمیان را بهسوی خود خواهم کشید.» 33 عیسی این را در اشاره به نوع مرگی که در انتظارش بود، گفت. 34 مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم میدهد که مسیح تا ابد زنده میماند. پس تو چگونه میگویی که پسر انسان باید بالا برده شود؟ این پسر انسان کیست؟» 35 عیسی به آنان پاسخ داد: «فقط تا زمانی کوتاه نور با شما است. تا وقتی این نور با شما است راه بروید، مبادا تاریکی شما را فراگیرد. کسی که در تاریکی راه میرود، نمیداند به کجا میرود. 36 تا زمانیکه نور را دارید، به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.» عیسی این را گفت و از نزد آنان رفت و پنهان شد. بیایمانی یهودیان 37 با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنان انجام داده بود، آنها به او ایمان نیاوردند، 38 تا سخن اِشعیای نبی تحقّق یابد که گفته بود: «ای خداوند، چه کسی پیام ما را باور نموده و قدرت خداوند به چه کسی مکشوف گردیده است؟» 39 پس آنها نتوانستند ایمان آورند، زیرا اِشعیا بازهم فرموده است: 40 «چشمان آنها را نابینا و دلهایشان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دلهای خود نفهمند و بهسوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» 41 اِشعیا این را فرمود زیرا جلال عیسی را دید و دربارۀ او سخن گفت. 42 با وجوداین، بسیاری از سران یهود به او ایمان آوردند، ولی بهخاطر فریسیان و ترس از آنکه مبادا از کنیسه اخراج شوند، به ایمان خود اقرار نمیکردند، 43 زیرا آنان تمجید از انسان را بیش از تمجیدی که از جانب خدا است، دوست میداشتند. داوری بهوسیلهٔ کلام عیسی 44 پس عیسی با صدای بلند گفت: «هرکه به من ایمان بیاورد، به فرستندۀ من ایمان آورده است. 45 هرکه مرا ببیند فرستندۀ مرا دیده است. 46 من نوری هستم که به جهان آمدهام تا هرکه به من ایمان آورد در تاریکی نماند، 47 امّا اگر کسی سخنان مرا بشنود و اطاعت نکند، من در حقّ او داوری نمیکنم، زیرا نیامدهام تا جهان را محکوم سازم، بلکه تا جهان را نجات بخشم. 48 داوری هست که هرکه مرا رد کند و سخنانم را نپذیرد، او را محکوم میسازد. سخنانی که من گفتم در روز آخر او را محکوم خواهد ساخت. 49 چون من از خود سخن نمیگویم، بلکه پدری که مرا فرستاده است، به من فرمان داد که چه بگویم و چگونه صحبت کنم 50 و من میدانم که فرمان او حیات جاودانی است. پس آنچه من میگویم درست همان چیزی است که پدر به من گفته است.» |
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023
United Bible Societies