Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -

۱سموئیل 30 - مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳


جنگ با عمالیقی‌ها

1 داوود و همراهانش در روز سوّم به صِقْلَغ رسیدند و دیدند که عمالیقیان به جنوب یهودا حمله کرده شهر صِقْلَغ را آتش زده‌اند.

2 آن‌ها زن‌ها و کودکان را اسیر کرده با خود برده‌اند، امّا کسی را نکُشته‌ بودند.

3 داوود و همراهانش وقتی آن صحنه را دیدند و پی‌ بردند که شهر به خاکستر تبدیل شده و زنان و پسران و دخترانشان را به اسارت برده‌اند،

4 آن‌قدر گریه کردند که دیگر توان گریه کردن نداشتند.

5 دو زن داوود، اَخینوعَمِ یِزرِعیلی و اَبیجایل زن نابال کَرمِلی هم جزو اسیران بودند.

6 داوود با مشکل بزرگی روبه‌رو شده بود، زیرا مردها به‌خاطر از دست دادن زن و فرزندانشان به‌شدّت ناراحت شده بودند و می‌خواستند داوود را سنگسار کنند. امّا یَهْوه، خدای داوود او را تقویت نمود.

7 داوود به اَبْیاتار کاهن، پسر اَخیمِلِک، گفت: «ایفود را برای من بیاور!» و اَبْیاتار آن‌ را برایش آورد.

8 آنگاه داوود از خداوند پرسید: «آیا به تعقیب آن‌ها بروم؟ آیا می‌توانم به آن‌ها برسم؟» خداوند جواب داد: «بلی، برو و آن‌ها را تعقیب کن. به آن‌ها خواهی ‌رسید و اسیران را آزاد خواهی کرد.»

9 پس داوود و شش‌صد نفر همراهان او به راه افتادند تا به وادی بِسور رسیدند.

10 دویست نفر از آن‌ها به‌قدری خسته شده بودند که یارای پیش رفتن نداشتند. امّا داوود با چهارصد نفر دیگر به راه خود ادامه داد.

11 مردان داوود در سر راه خود به جوانی مصری در صحرا برخوردند و او را نزد داوود آوردند. آن شخص سه شبانه‌روز چیزی نخورده بود، پس نان و آبی به او دادند تا بخورد.

12 همچنین یک تکّه نان انجیر و دو خوشۀ کشمش به او دادند. وقتی‌که او سیر شد و حالش به‌جا آمد،

13 داوود از او پرسید: «آقای تو کیست و از کجا آمده‌ای‌؟» او گفت: «من یک مصری و غلام یک عمالیقی هستم. سه روز پیش مریض شدم و به همین خاطر اربابم مرا ترک کرد.

14 ما به منطقۀ کِریتیان که در جنوب یهودا است و به جنوب کالیب حمله کرده بودیم و شهر صِقْلَغ را آتش زدیم.»

15 داوود به او گفت: «آیا حاضری مرا نزد آن‌ها ببری؟» او جواب داد: «اگر به نام خدا قسم بخوری که مرا نکُشی و به دست اربابم نسپاری، من تو را نزد آن‌ها می‌برم.»

16 وقتی او داوود را نزد عمالیقیان برد، دید که آن‌ها بساط خود را در همه‌جا پهن کرده می‌خوردند و می‌نوشیدند و به‌خاطر آن‌همه غنیمتی که از سرزمین فلسطینیان و یهودا به دست آورده بودند، جشن گرفته بودند.

17 داوود و همراهانش، در سپیده‌دَم به آن‌ها حمله کردند و تا غروب روز بعد به کشتار آن‌ها ادامه دادند. به‌غیراز چهارصد نفر از آن‌ها که بر شترهای خود سوار شدند و فرار کردند، هیچ‌کس دیگری نتوانست بگریزد.

18 داوود همۀ افراد و همۀ چیزهایی را که عمالیقیان به غنیمت گرفته بودند، دوباره به دست آورد و دو زن خود را هم نجات داد.

19 هیچ‌چیزی از آن‌ها کم نشد، نه خُرد و نه بزرگ، نه پسر و نه دختر؛ همه‌‌چیز را دوباره به دست آوردند.

20 داوود همچنین گلّه‌ها و رمه‌ها را پس گرفت و مردم آن‌ها را پیشاپیش خود می‌راندند و می‌گفتند: «این‌ها همه غنائم داوود هستند.»

21 سپس داوود به وادی بِسور نزد آن دویست نفری که به‌خاطر خستگی نتوانستند همراه او بروند رفت. آن‌ها به‌طرف داوود رفتند تا از او و مردانش استقبال کنند. داوود به سمت آن‌ها رفت و به گرمی به آن‌ها تهنیت گفت.»

22 امّا بعضی از اشخاص پست و شروری که در بین همراهان داوود بودند، گفتند: «چون این‌ها با ما نیامدند، پس از غنایمی هم که به دست آورده‌ایم، چیزی به آن‌ها نمی‌رسد. فقط زن و فرزندان خود را بگیرند و پی کار خود بروند.»

23 امّا داوود گفت: «نه، ای برادران، این کار را نکنید! شکرگزار باشید که خداوند ما را کمک کرد که دشمن خود را شکست بدهیم.

24 در این مورد من با شما موافق نیستم. همه حقّ مساوی دارند، خواه به جنگ رفته باشند، خواه از اموال و اثاثیه مراقبت کرده باشند.»

25 از همان روز به بعد این قانون در اسرائیل مرسوم شد که تا به امروز باقی است.

26 وقتی داوود به صِقْلَغ آمد، یک‌ سهم از غنیمت را برای دوستان خود، رهبران یهودا، با این پیغام فرستاد: «این‌ها هدیه‌ای است که از دشمنان خداوند به غنیمت گرفته‌ایم.»

27 او هدایایی هم به شهرهایی فرستاد که او و همراهانش به آنجا سفر کرده بودند، یعنی ‌بِیت‌ئیل‌، یِرِموت جنوبی، یتیر،

28 عروعیر، سفموت، اشتموع،

29 راکال، قِینیان،

30 حُرما، بورعاشان، عتاق

31 و حِبرون.

Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023

United Bible Societies
ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:



ကြော်ငြာတွေ