Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




زَکریا 1:8 - مژده برای عصر جدید

8 در درّه‌‌ای، در بین درختان، فرشته‌ای را سوار بر اسبی سرخ رنگ دیدم. پشت سر او اسبهایی به رنگهای قرمز، زرد و سفید ایستاده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 «شب‌هنگام در رؤیا مردی را دیدم سوار بر اسبی سرخ که در میان درختان آس در فرورفتگی ایستاده بود، و پشت سرش اسبانی به رنگهای سرخ و کَهَر و سفید بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 در وقت شب دیدم که اینک مردی بر اسب سرخ سوار بود و در میان درختان آس که در وادی بود ایستاده و در عقب او اسبان سرخ و زرد و سفیدبود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 در یک رویای شبانه مردی را دیدم سوار بر اسبی سرخ که در میان درختان آس در وادی ایستاده بود. پشت سر او اسبانی به رنگهای سرخ، زرد و سفید دیده می‌شدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 در درّه‌ای، در بین درختان، فرشته‌ای را سوار بر اسبی سرخ رنگ دیدم. پشت سر او اسب‌هایی به رنگ‌های قرمز، زرد و سفید ایستاده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 «در وقت شب دیدم که اینک مردی بر اسب سرخ سوار بود و در میان درختان آس که در وادی بود، ایستاده و در عقب او اسبان سرخ و زرد و سفید بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




زَکریا 1:8
26 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

یک‌ شب‌ خدا در رؤیا به‌ ابی‌ملک‌ ظاهر شد و فرمود: «تو خواهی مرد، زیرا این ‌زنی كه‌ گرفته‌ای شوهر دارد.»


در شب ‌خدا در رؤیا به ‌او ظاهر شد و فرمود: «یعقوب‌، یعقوب‌،» او جواب ‌داد: «بلی‌، ای خداوند.»


در جبعون، سلیمان خداوند را در خواب دید. خداوند به او گفت: «چه می‌خواهی تا به تو بدهم؟»


بنابراین آنان دستورهای زیر را دادند و ایشان را به اورشلیم و شهرها و روستاها فرستادند: «به تپّه‌ها بروید و شاخه‌های زیتون، زیتون وحشی، آس و نخل و سایر درختان بیاورید و مطابق دستور تورات خیمه‌ها بسازید.»


محبوب من از آن من است و من از آن او. او گلّه خود را در بین سوسن‌ها می‌چراند.


محبوب من به باغ خود رفته است تا گلّهٔ خود را در میان گُلهای خوشبو بچراند و سوسن‌ها را بچیند.


من در بیابان درختان سدر، اقاقیا، مورد سبز و زیتون خواهم رویانید. در زمینهای بایر، جنگلها خواهد رویید، جنگلهایی از درختان کاج و سرو و چنار.


به جای خلنگ، درختان صنوبر می‌روید و به جای خار صنوبر. و این نشانه‌ای ابدی و خاطره‌ای خواهد بود از آنچه خداوند انجام داده است.»


«من خدای قدّوس و متعال هستم؛ خدایی که ابدی است. جایگاه من در مکانی مقدّس و متعال است، در عین حال در میان مردمی زندگی می‌کنم که فروتن و توبه‌کار می‌باشند تا اعتماد و امیدشان را به آنها بازگردانم.


همان شب در رؤیا، راز خواب بر دانیال آشکار شد و دانیال خدای آسمان را ستایش کرد و گفت:


در خواب موجودی را دیدم که شبیه انسان بود. او بر ابرهای آسمان آمد و به حضور موجود ازلی رفت.


در خواب دریای وسیعی دیدم که در اثر وزش باد از هر طرف متلاطم بود.


سپس فرشته به من گفت که خداوند آنها را فرستاده است تا زمین را تفتیش کنند.


آنگاه اسب سواران به فرشتهٔ خداوند که در میان درختان ایستاده بود، گزارش داده گفتند: «ما سراسر روی زمین را تفتیش کردیم و دیدیم که در همه‌جا امنیّت و آرامش برقرار است.»


در روز بیست و چهارم ماه یازدهم، یعنی ماه شباط، در دومین سال سلطنت داریوش، در رؤیای شب پیام دیگری از جانب خداوند به زکریا رسید.


خداوند متعال می‌فرماید: «ای شمشیر برضد چوپان من برخیز. برضد آن کسی‌که برای من کار می‌کند! شبان را بزن تا گوسفندان پراکنده شوند. من قوم خود را خواهم زد.


خداوند فرمود: «حرف مرا بشنوید، وقتی بخواهم با یک نبی حرف بزنم با او در رؤیا و خواب صحبت می‌کنم.


یوشع در نزدیکی‌های شهر اریحا بود که ناگهان مردی که یک شمشیر برهنه در دست داشت، پیدا شد. یوشع نزد او رفته پرسید: «تو دوست ما هستی یا دشمن ما؟»


«به فرشته كلیسای افسس بنویس: «این است سخنان آن کسی‌که هفت ستاره را به دست راست خود دارد و در میان هفت چراغپایهٔ زرّین گردش می‌کند.


و ناگهان اسب سفیدی دیدم كه سوار آن كمانی به دست داشت و تاجی به او داده شد و او پیروزمندانه عازم فتح و ظفر شد.


و اسب دیگری كه سرخ رنگ بود، بیرون آمد و به سوار آن قدرت داده شد تا صلح را از روی زمین بردارد تا انسانها همدیگر را بكشند و همچنین به او شمشیر بزرگی داده شد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ