غزل غزلها 8:11 - مژده برای عصر جدید

¹¹ سلیمان در بعل هامون تاکستانی داشت و آن را به دهقانان اجاره داد تا هر کدام در مقابل میوهٔ باغ، هزار سکّهٔ نقره به او بدهند.

هزارۀ نو

¹¹ سلیمان را تاکستانی بود در بَعَل‌هامون؛ تاکستان را به اجاره‌داران سپرد، تا هر یک هزار سکۀ نقره در ازای میوۀ آن بپردازند.

Persian Old Version

¹¹ سلیمان تاکستانی در بعل هامون داشت و تاکستان را به ناطوران سپرد، که هر کس برای میوهاش هزار نقره بدهد.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹¹ سلیمان در بعل هامون تاکستانی داشت و آن را به کشاورزان اجاره داد که هر یک، هزار سکه به او بدهند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹¹ سلیمان در بَعَل‌هامون تاکستانی داشت و آن‌ را به باغبانان اجاره داد تا هرکدام در ازای میوۀ باغ، هزار سکّۀ نقره به او بدهند.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹¹ سلیمان تاکستانی در بَعَل‌هامون داشت و تاکستان را به نگهبانان سپرد، که هر کس برای میوه‌اش هزار نقره بدهد.

غزل غزلها 8:11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

پیدایش 20:16

او به ‌سارا گفت‌: «من ‌به ‌نشانهٔ اینكه ‌تو بی‌گناه ‌هستی، هزار تکهٔ ‌نقره ‌به ‌برادرت ‌می‌دهم ‌تا همه ‌بدانند كه ‌تو هیچ‌كار خلافی نكرده‌ای‌.»

جامعه 2:4

کارهای بزرگی انجام دادم. برای خود خانه‌ها ساختم و تاکستانها غرس نمودم.

غزل غزلها 1:6

به‌خاطر رنگ پوستم این چنین به من نگاه نکنید، زیرا آفتاب مرا سوزانده. برادرانم بر من خشمگین بودند و مرا به نگهبانی تاکستانها گماشتند. ولی من نتوانستم حتّی از تاکستان بدن خود مراقبت کنم.

غزل غزلها 2:3

محبوب من در میان جوانان، همچون درخت سیبی است در بین درختان جنگل. خوش و سرمست در زیر سایه‌اش می‌نشینم و میوه‌اش در دهانم شیرین و گواراست.

غزل غزلها 7:12

و صبح زود برخیزیم و به تاکستانها برویم تا ببینیم که آیا تاکهای انگور گل کرده و گُلهایشان شکفته‌اند، ببینیم که آیا درختان انار شکوفه زده‌اند در آنجا عشق خود را به تو تقدیم می‌کنم.

غزل غزلها 8:12

امّا ای سلیمان، هزار سکّهٔ آن مال تو باشد و دویست سکّه هم مال دهقانان؛ من تاکستانی برای خودم دارم.

اِشعیا 7:23

«در آن زمان تاکستانی، با هزار درخت انگور-به ارزش هزار تکّهٔ نقره- از بوته‌های خار و خلنگ پوشیده خواهد شد.

مَرقُس 12:1

عیسی به سخن خود ادامه داده و در قالب مَثَل به ایشان گفت: «مردی تاكستانی احداث كرد و دیواری دور آن كشید. در داخل آن چَرخُشتی برای گرفتن آب انگور كند و یک بُرج هم برای آن ساخت، بعد آن را به باغبانان اجاره داد و خود به سفر رفت.