مَتّی 27:2 - مژده برای عصر جدید

² پس از آن او را دست بسته برده به پیلاطس، فرماندار رومی، تحویل دادند.

هزارۀ نو

² پس او را دست‌بسته بردند و به پیلاتُسِ والی تحویل دادند.

Persian Old Version

² پس او را بند نهاده، بردند و به پنطیوس پیلاطس والی تسلیم نمودند.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

² پس او را دست بسته به پیلاتُس، فرماندار رومی، تحویل دادند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

² سپس او را دست بسته برده به پیلاطُس، فرماندار رومی، تحویل دادند.

کتاب مقدس به زبان بندری

² پَ به عیسی دَس بسته شُبُرد و به پیلاتُس، فَرمُندار رومی تحویل شُدا.

مَتّی 27:2 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

پیدایش 22:9

وقتی آنها به‌ جایی رسیدند كه‌ خداوند فرموده ‌بود، ابراهیم‌ یک‌ قربانگاه‌ درست ‌كرد و هیزمها را روی آن‌ گذاشت‌. پسر خود را بست‌ و او را روی قربانگاه‌، روی هیزمها قرار داد.

مَتّی 20:19

تحویل بیگانگان خواهند داد تا آنها او را استهزا نموده تازیانه بزنند و مصلوب كنند و او در روز سوم بار دیگر زنده خواهد شد.»

مَتّی 28:14

و نیز افزودند: «اگر این موضوع به گوش فرماندار برسد، ما خودمان او را قانع می‌کنیم و نمی‌گذاریم كه شما به زحمت بیفتید.»

لوقا 13:1

در همان هنگام عدّه‌ای در آنجا حضور داشتند كه داستان جلیلیانی را كه پیلاطس خونشان را با قربانی‌هایشان درآمیخته بود بیان كردند.

لوقا 20:20

پس به دنبال فرصت می‌گشتند و مأموران مخفی كه خود را دیندار نشان می‌دادند نزد او فرستادند تا حرفی از دهان او بربایند و آن را دستاویزی برای تسلیم او به دستگاه قضایی و حوزهٔ اختیارات فرماندار رومی قرار دهند.

لوقا 23:1

سپس تمام حاضران در مجلس برخاستند و او را به حضور پیلاطس آوردند

لوقا 23:12

در همان روز هیرودیس و پیلاطس آشتی كردند، زیرا دشمنی دیرینه‌ای تا آن زمان بین آن دو وجود داشت.

لوقا 3:1

در پانزدهمین سال حكومت طیبریوس قیصر، وقتی پنطیوس پیلاطس فرماندار یهودیه و هیرودیس، حاكم استان جلیل و برادرش فیلیپُس، حاكم استانهای ایتوریه و نواحی ترخونیتس، و لیسانیوس حاكم آبلیه بود،

یوحنا 18:12

سپس آن سربازان به اتّفاق فرماندهٔ خود و پاسبانان یهود عیسی را دستگیر كرده، محكم بستند.

یوحنا 18:24

سپس حنا او را دست‌بسته نزد قیافا كاهن اعظم فرستاد.

یوحنا 18:28

صبح زود عیسی را از نزد قیافا به کاخ فرماندار بردند. یهودیان به کاخ وارد نشدند مبادا ناپاک شوند و نتوانند غذای فصح را بخورند.

اعمال رسولان 12:6

یک شب، قبل از آن روزی كه هیرودیس می‌‌خواست پطرس را به دادگاه بیاورد پطرس در زندان بین دو سرباز با دو زنجیر بسته شده و به خواب رفته بود و نگهبانان جلوی در زندان پاس می‌دادند.

اعمال رسولان 21:33

در این موقع سرهنگ به پولس نزدیک شد و او را دستگیر ساخت و دستور داد كه او را با دو زنجیر ببندند. آنگاه او پرسید: «این مرد كیست و چه خطایی كرده است؟»

اعمال رسولان 22:25

وقتی او را برای شلاق زدن بستند، پولس از سروانی كه آنجا ایستاده بود پرسید: «آیا شما اجازه دارید یک نفر رومی را بدون آنكه محكوم شده باشد، بزنید؟»

اعمال رسولان 22:29

پس آنها که می‌خواستند از پولس بازجویی كنند، با عجله از آنجا دور شدند و سرهنگ هم، كه به دستور او پولس را بسته بودند، وقتی فهمید او تبعه روم است، بسیار ترسید.

اعمال رسولان 24:27

پس از دو سال پركیوس فستوس جانشین فیلیكِس گردید. فیلیكِس چون می‌‌خواست رضایت یهودیان را جلب نماید، پولس را همچنان در زندان نگه داشت.

اعمال رسولان 28:20

به این سبب از شما دعوت كردم تا شما را ببینم و با شما گفت‌وگو كنم. زیرا من به‌خاطر همان امیدی كه اسرائیل دارد، به طوری‌ كه می‌‌بینید، گرفتار زنجیرم.»

اعمال رسولان 3:13

خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بندهٔ خود عیسی را به جلال رسانیده است. آری، شما عیسی را به مرگ تسلیم نمودید و در حضور پیلاطس او را رد كردید، در حالی‌كه پیلاطس تصمیم گرفته بود او را آزاد كند.

اعمال رسولان 4:27

در واقع در همین شهر برضد بندهٔ مقدّس تو عیسی كه تو منصوب فرمودی، اجتماع كردند. هیرودیس و پنطیوس پیلاطس، با غیر یهودیان و قوم اسرائیل دست به دست هم دادند

اعمال رسولان 9:2

و تقاضای معرّفی ‌نامه‌هایی برای كنیسه‌های دمشق كرد تا چنانچه مرد یا زنی را از اهل طریقت پیدا كند آنها را دستگیر كرده به اورشلیم آورد.

۱تیموتائوس 6:13

در برابر خدایی كه به همه‌چیز هستی می‌بخشد. و در حضور مسیح عیسی كه نزد «پنطیوس پیلاطس» اعترافی نیكو كرد، تو را موظّف می‌سازم

۲تیموتائوس 2:9

و به‌خاطر آن است كه رنج و زحمت می‌بینم و حتّی مانند یک جنایتكار در زنجیرم. امّا كلام خدا در زنجیر بسته نمی‌شود.

عبرانیان 13:3

زندانیان را چنانکه گویی با ایشان هم‌زندان هستید، به‌خاطر داشته باشید و ستمدیدگان را فراموش نكنید، چون شما هم مانند آنها ستم دیده‌اید.

داوران 15:12

آنها گفتند: «ما آمده‌ایم که تو را دستگیر کنیم و نزد فلسطینیان ببریم.» سامسون گفت: «بسیار خوب، امّا قول بدهید که مرا نکُشید.»