Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




سوگنامه 2:19 - مژده برای عصر جدید

19 نیمه شب برخیزید و غم و دردِ دلتان را مثل آب به حضور خداوند بریزید. برای کودکانی که در جاده‌ها از گرسنگی، بی‌حال افتاده‌اند، دست دعا بلند کنید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

19 «شبانگاه، در ابتدای پاسهای شب، برخیز و فریاد برآور! دل خویش را همچون آب به حضور خداوندگار بریز! به‌خاطر جان فرزندانت، دستان خویش را به سوی او برافراز، فرزندانی که بر سر هر کوی و برزن از گرسنگی بیهوش می‌شوند.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

19 شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریادبرآور و دل خود را مثل آب پیش روی خداوندبریز. و دستهای خود را بهخاطر جان اطفالت که از گرسنگی بهسر هرکوچه بیهوش میگردند نزد او برافراز،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

19 شب هنگام برخیزید و ناله‌های دل خود را همچون آب در حضور خداوند بریزید! دستهای خود را به سوی او بلند کنید و برای فرزندانتان که در کوچه‌ها از گرسنگی می‌میرند، التماس نمایید!

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

19 شبانگاه مرتّب برخیزید و غم و دردِ دلتان را مثل آب به حضور خداوند بریزید. برای کودکانی که در جاده‌ها از گرسنگی بی‌حال افتاده‌اند، دست دعا بلند کنید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

19 شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریاد برآور و دل خود را مثل آب پیش روی خداوند بریز. و دستهای خود را به‌ خاطر جان کودکانت که از گرسنگی به‌ سر هر کوچه بیهوش می‌گردند، نزد او برافراز،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




سوگنامه 2:19
31 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

به جای غذا، غم می‌خورم و اشک و زاریم مانند آب جاری است.


خداوندا، شب هنگام تو را به یاد می‌آورم و دربارهٔ احکام تو تفکّر می‌کنم.


دستهای خود را به سوی معبد بزرگ او بلند کنید و او را ستایش نمایید.


دعای من همچون بُخور به درگاه تو برسد و دستهایم را که به پیشگاهت برمی‌افرازم، مانند قربانی شامگاهان قبول فرما.


شکایات خود را به پیشگاه او عرض می‌کنم و مشکلاتم را برایش بیان می‌نمایم.


وقتی طاقت من تمام شود، تو می‌دانی که چه باید بکنم. دشمنان در سر راه من دام گسترده‏اند.


وقتی دستهای خود را به سوی معبد مقدّس تو بلند می‌کنم و با التماس درخواست کمک می‌کنم، دعای مرا مستجاب فرما.


روز و شب گریه می‌کنم و اشکهایم تنها خوراک من هستند، دشمنانم همواره از من می‌پرسند: «خدای تو کجاست؟»


چون گذشته را به‌یاد می‌آورم قلبم می‌شکند، چگونه مردم را در روزهای عید به خانهٔ خدا رهبری می‌کردم و فریاد شادی برمی‌آوردیم و سرود شکرگزاری می‌‌خواندیم.


خداوندا، به هنگام روز، محبّت بی‌پایان خود را شامل حال من بگردان تا من هم شبانگاه سرود شکرگزاری تو را بخوانم و به درگاه تو که خدای حیات بخش من می‌‌باشی، دعا کنم.


ای مردم در همهٔ اوقات به خدا توکّل کنید. همهٔ مشکلات خود را به او بگویید، زیرا او پناهگاه ماست.


تا زنده‌ام از تو سپاسگزارم و دستِ دعا به درگاهت بلند می‌کنم.


در شب با تمام وجودم مشتاق تو هستم. وقتی تو تمام دنیا و مردم آن را داوری کنی، آن وقت آنها می‌آموزند که عدالت چیست.


مردم از ضعف، در گوشه‌های خیابانها افتاده‌اند. آنها مثل آهوانی هستند که در دام صیادی گرفتار شده، و شدّت خشم خداوند را حس کرده‌اند.


وقتی به مزارع بیرون از شهر می‌روم، اجساد مردانی را که در جنگ کشته شده‌اند، می‌بینم؛ وقتی به داخل شهرها می‌روم، مردمی را می‌بینم که از گرسنگی در حال مرگ هستند. انبیا و کاهنان همچنان به کار خود ادامه می‌دهند، امّا نمی‌دانند چه می‌کنند.»


من گفتم: «ای زنان به آنچه خداوند می‌گوید گوش دهید، و به کلمات او توجّه کنید. به دختران خود سوگواری و به دوستان خود نوحه‌سرایی را بیاموزید.


بنابراین در اورشلیم، پدران و مادران، فرزندان خود را و فرزندان، پدران و مادران خود را خواهند خورد. من تو را مجازات خواهم کرد و هرکسی را که باقی بماند به هر طرف پراکنده می‌کنم.


هنگامی‌که من پیکانهای مرگبار گرسنگی و ویرانی را علیه تو رها سازم تا تو را نابود گردانم، بیشتر و بیشتر تو را دچار قحطی خواهم کرد.


در غم فرزندان محبوبتان گریه کنید. از غصّه سرهایتان را مانند سر کرکس بتراشید، زیرا دشمنان شما فرزندانتان را به سرزمینهای دور به اسارت می‌برند.


با این‌همه، مردم تیبس اسیر و تبعید شدند. کودکانشان را در کوچه و بازار زدند و کشتند. رهبران و بزرگان آنها را به زنجیر کشیدند و آنها را با قرعه بین خود تقسیم کردند.


بین ساعت سه و شش صبح عیسی درحالی‌که بر روی دریا قدم می‌زد نزد آنها آمد.


سحرگاه روز بعد، عیسی از خواب برخاسته از منزل خارج شد و به جای خلوتی رفت و مشغول دعا شد.


پس بیدار باشید چون نمی‌دانید كه صاحب خانه كی می‌آید. شب یا نصف شب، وقت سحر یا سپیده‌دَم.


در آن روزها عیسی برای دعا به كوهستان رفت و شب را با دعا به درگاه خدا به صبح رسانید.


آرزو دارم كه مردها در همه‌جا بدون خشم و نزاع دستهای مقدّس خود را بلند كرده، دعا نمایند.


پس جدعون و یکصد نفری که با او بودند، قبل از نیمه شب به نزدیکی مرز اردوگاه رسیدند، وقتی‌که نگهبانان عوض شدند، شیپورهای خود را به صدا درآوردند. و کوزه‌هایی را که در دست داشتند شکستند.


حنا جواب داد: «نخیر آقا، شراب ننوشیده‌ام و مست نیستم، بلکه شخص دل شکسته‌ای هستم که با خداوند خود راز و نیاز می‌کنم.


پس آنها همه در مصفه جمع شدند. از چاه آب کشیدند و به حضور خداوند ریختند و در آن روز همه روزه گرفتند و گفتند: «ما نزد خداوند گناهکار هستیم.» در این روز، سموئیل به رهبری بنی‌اسرائیل تعیین گردید.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ