Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 37:13 - مژده برای عصر جدید

13 امّا وقتی به دروازهٔ بنیامین رسیدم، افسری به نام یرئیا پسر شلمیا و شلمیا پسر حننیا که مسئول پاسداران آنجا بود، مرا نگاه داشت و به من گفت: «تو به بابلی‌ها پناه می‌بری!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

13 اما چون به دروازۀ بنیامین رسید، رئیس قراولان به نام یِرئیا پسر شِلِمیا پسر حَنَنیا، اِرمیای نبی را گرفتار کرد و گفت: «تو می‌روی تا به کَلدانیان بپیوندی!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

13 و چون به دروازه بنیامین رسید رئیس کشیکچیان مسمی به یرئیا ابن شلمیا ابن حننیا درآنجا بود و او ارمیای نبی را گرفته، گفت: «نزدکلدانیان میروی؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

13 ولی به محض اینکه به دروازهٔ بنیامین رسیدم، رئیس نگهبانان مرا به اتهام جاسوسی برای بابِلی‌ها دستگیر کرد. (این نگهبان، یرئیا پسر شلمیا، نوهٔ حننیا بود.)

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

13 امّا وقتی به دروازۀ بنیامین رسیدم، افسری به نام یرئیا، پسر شِلِمیا و نوهٔ حَنَنیا، که مسئول نگهبانان آنجا بود، مرا نگاه داشت و به من گفت: «تو به بابِلی‌ها پناه می‌بری!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

13 و چون به دروازه بنیامین رسید، رئیس کشیکچیان به نام یِرئیا پسر شِلِمیا پسر حَنَنیا در آنجا بود و او اِرمیای نبی را گرفته، گفت: «نزد کلدانیان می‌روی؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 37:13
20 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آنگاه مردم گفتند: «بیایید همدست شویم و خود را از شرّ ارمیا خلاص کنیم! همیشه کاهنانی برای تعلیم، حکیمانی برای راهنمایی و انبیایی برای اعلام پیام خداوند وجود خواهد داشت. بیایید اتّهامی بر او وارد کنیم و دیگر به سخنانش گوش ندهیم.»


می‌شنوم که همه نجواکنان می‌گویند: «وحشت همه‌جا را فراگرفته است، بیایید از دست او به مقامات شکایت کنیم.» حتّی دوستان نزدیک من در انتظار سقوط من می‌باشند. آنها می‌گویند: «شاید بتوان او را فریب داد و به دام انداخت تا از او انتقام بگیریم.»


دستور داد مرا بزنند و نزدیک دروازهٔ فوقانی بنیامین در معبد بزرگ مرا با کُنده و زنجیر ببندند.


هرکس که در شهر بماند به وسیلهٔ جنگ یا گرسنگی یا بیماری کشته خواهد شد. امّا هرکس که تسلیم به بابلی‌‌هایی که در حال حمله به شهر هستند شود، کشته نخواهد شد؛ بلکه جان خود را نجات خواهد داد.


من آن کسی هستم که تمام ملّتها را تسلیم بندهٔ خودم، نبوکدنصر پادشاه بابل کرده‌ام، و حتّی حیوانات وحشی را به خدمت او واداشتم.


خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته است که او یوغی آهنین برگردن این ملّت خواهد گذاشت و آنها در خدمت نبوکدنصر پادشاه بابل، در خواهند آمد. خداوند گفته است که حتّی حیوانات وحشی در خدمت او خواهند بود.


بعد از آن او به کاخ سلطنتی، به دفتر منشی دربار، جایی که درباریان در آن جلسه داشتند، رفت. الیشمع منشی، دلایا پسر شمعیا، الناتان، پسر عکبور، جمریا پسر شافان، و صدقیا پسر حنیا در آن جلسه حضور داشتند.


شفطیا پسر متان، جدلیا پسر فحشور، یوکل پسر شلمیا، و فحشور پسر ملکیا شنیدند که من به مردم می‌گفتم که


آنگاه بزرگان قوم به حضور پادشاه رفتند و گفتند: «این مرد باید کشته شود. با این حرفها او باعث می‌شود سربازان جرأت خود را از دست بدهند. او همین کار را نسبت به سایر کسانی‌که در شهر باقی مانده‌اند انجام می‌دهد. او به مردم کمکی نمی‌کند، فقط می‌خواهد به آنها لطمه بزند.»


عبدمَلک حبشی یکی از خواجه سرانی که در کاخ سلطنتی خدمت می‌کرد، شنید که مرا در چاه انداخته‌اند. در آن زمان پادشاه در دروازهٔ بنیامین به شکایات مردم رسیدگی می‌کرد.


دشمنان در تعقیب ما بودند و ما نمی‌توانستیم حتّی در کوچه‌ها راه برویم. عمر ما به آخر رسیده و مرگ ما نزدیک بود.


آنگاه امصیا کاهن بیت‌ئیل، به یربعام پادشاه اسرائیل، خبر داد و گفت: «عاموس در بین قوم اسرائیل فتنه برانگیخته و علیه تو توطئه چیده است و سخنان او کشور ما را نابود خواهد ساخت.


سراسر آن سرزمین، از جَبَع سرحد شمالی یهودا تا رِمون سرحد جنوبی به دشت وسیعی تبدیل می‌شود. امّا اورشلیم در جای بلندی قرار می‌گیرد و وسعت آن از دروازهٔ بنیامین تا جای دروازهٔ قدیمی، از آنجا تا دروازهٔ زاویه و از بُرج حننئیل تا محل شراب‌سازی پادشاه می‌رسد.


و علیه او شكایت خود را این‌طور شروع كردند: «ما این شخص را در حالی دیدیم كه به منحرف كردن ملّت ما مشغول بود. او با پرداخت مالیات به قیصر مخالفت می‌كرد و ادّعا می‌کند كه مسیح یعنی پادشاه است.»


برای اثبات اتّهاماتی كه علیه من می‌آورند، هیچ‌گونه مدركی در دست ندارند.


بنابراین چند نفر را وادار كردند كه بگویند «ما شنیدیم كه استیفان نسبت به موسی و خدا سخنان كفرآمیز می‌گفت.»


گاه احترام و گاهی بی‌احترامی می‌بینیم. گاه مورد لعن و گاهی مورد ستایش هستیم. ما را افرادی دروغگو می‌شمارند، حال آنكه راستگو هستیم.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ