11 امّا وقتی نبوکدنصر پادشاه به کشور حمله کرد، ما تصمیم گرفتیم به اورشلیم بیاییم و از ارتشهای بابل و سوریه دور بمانیم. این است دلیلی که ما امروز در اورشلیم هستیم.
11 اما چون نبوکدنصر پادشاه بابِل به این سرزمین برآمد، گفتیم: ”بیایید از ترس سپاه کَلدانیان و سپاه اَرامیان به اورشلیم برویم.“ پس در اورشلیم ساکن شدهایم.»
11 اما وقتی نِبوکَدنِصَّر پادشاه بابِل به این سرزمین حمله کرد، از ترس سپاه بابلیها و سپاه سوریها تصمیم گرفتیم به اورشلیم بیاییم و در شهر زندگی کنیم. برای همین است که اینک در اینجا هستیم.»
11 امّا وقتی نبوکدنصر پادشاه به کشور حمله کرد، ما تصمیم گرفتیم به اورشلیم بیاییم و از ارتشهای بابِل و سوریه دور بمانیم. به این دلیل ما که ما امروز در اورشلیم هستیم.
11 لیکن وقتی که نِبوکَدنِصَر پادشاه بابل به سرزمین برآمد، گفتیم: ”بیایید از ترس لشکر کَلدانیان و لشکر اَرامیان به اورشلیم داخل شویم.“ پس در اورشلیم ساکن شدیم.»
«من به دنبال تمام ملّتهایی که در شمال زندگی میکنند و به دنبال بندهٔ خودم نبوکدنصر پادشاه بابل خواهم فرستاد تا آمده با یهودا و ساکنان آن و همچنین با ملّتهای همسایه بجنگد. من این ملّت و همسایههای او را ویران خواهم کرد و تا به ابد به صورت مخروبهای متروک که موجب وحشت هر بینندهای باشد، باقی خواهد ماند.
آنگاه خداوند متعال، خدای اسرائیل، به من گفت که بروم و به مردم یهودا و اورشلیم بگویم، «من، خداوند، از شما میپرسم چرا به من گوش ندادید و از دستورات من اطاعت نکردید؟
قوم خدا میپرسد: «چرا این چنین ساکت نشستهایم؟ بیایید تا به شهرهایی با دیوارهای مستحکم برویم و در آنجا بمیریم. خداوند خدای ما، ما را به مرگ محکوم کرده است. او به ما زهری داده که باید آن را بنوشیم، چون ما برضد او مرتکب گناه شدهایم.