Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




داوران 6:11 - مژده برای عصر جدید

11 روزی فرشتهٔ خداوند آمد و در زیر درخت بلوطی، در عُفره نشست. آنجا متعلّق به یوآش ابیعزری بود. پسرش جدعون مخفیانه در چرخشت، گندم می‌کوبید تا از نظر مدیانیان پنهان باشد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

11 و اما فرشتۀ خداوند آمده، زیر درخت بلوطی در عُفرَه که متعلق به یوآش اَبیعِزری بود، نشست. جِدعون پسر یوآش در چَرخُشت گندم می‌کوفت تا آن را از مِدیان محفوظ بدارد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

11 و فرشته خداوند آمده، زیر درخت بلوطی که در عفره است که مال یوآش ابیعزری بود، نشست و پسرش جدعون گندم رادر چرخشت میکوبید تا آن را از مدیان پنهان کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

11 روزی فرشتهٔ خداوند آمده، زیر درخت بلوطی که در عفره در مزرعهٔ یوآش ابیعزری بود نشست. جدعون پسر یوآش مخفیانه و دور از چشم مدیانی‌ها در چرخشت انگور، با دست گندم می‌کوبید

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

11 روزی فرشتۀ خداوند آمد و در زیر درخت بلوطی، در روستای عُفره نشست. آنجا متعلّق به یوآش اَبیعِزری بود. پسرش جِدعون مخفیانه در چرخُشت، گندم می‌کوبید تا از‌ نظر مِدیانیان پنهان باشد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

11 و فرشته خداوند آمده، زير درخت بلوطی که در عُفره است که مال يوآش اَبيعِزِری بود، نشست و پسرش جِدعون گندم را در چَرخُشت می‌کوبيد تا آن را از مِديان پنهان کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




داوران 6:11
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

فرشتهٔ خداوند هاجر را در بیابان، نزدیک‌ چشمه‌ای كه‌ در راه‌ شور است، ‌ملاقات ‌كرد.


همان ‌فرشته‌ای كه‌ مرا از تمام‌ سختی‌ها و مشكلاتم ‌نجات ‌داد، ایشان‌ را بركت‌ دهد تا نام ‌من‌ و نام ‌پدرانم ‌ابراهیم‌ و اسحاق‌ به وسیلهٔ این ‌پسران‌ پایدار بماند و تا آنها فرزندان ‌بسیار داشته ‌باشند.»


پس ایلیا از آنجا رفت و الیشع، پسر شافاط را یافت که شخم می‌زد. دوازده جفت گاو نر در جلوی او بودند و او با جفت دوازدهم بود. ایلیا از کنار او گذشت و ردای خود را روی دوش او انداخت.


درد و رنجشان نجات داد. فرشته‌ای حضور نداشت، آن خود خداوند بود که آنها را نجات داد. محبّت و رحمتش به آنها خلاصی بخشید، همان‌طور که در گذشته همیشه نگه‌دار آنها بوده است.


دیگر چه بگویم؟ وقت كافی ندارم كه داستانهای زندگی جدعون، باراق، سامسون، یفتاح، داوود، سموئیل و انبیا را نقل كنم.


زمینی که در غرب رود اردن بود، به خاندانهای ابیعزر، هالک، اسریئیل، شکیم، حافر و شمیداع که به پسران منسی پسر یوسف بودند، داده شد.


روزی فرشتهٔ خداوند نزد آن زن آمد و گفت: «تو نازا هستی و طفلی نداری، امّا حامله می‌شوی و پسری به دنیا می‌آوری.


بعد آن زن رفت و به شوهر خود گفت: «یک مرد خدا نزد من آمد. چهره‌اش مانند چهره یک فرشته مهیبت بود. من نپرسیدم که از کجا آمده بود. او هم به من نگفت که نامش چیست.


فرشتهٔ خداوند می‌گوید که میروز را لعنت کنید. به ساکنان آن لعنت بفرستید، زیرا آنها برای کمک به خداوند نیامدند و او را در جنگ با دشمنانش تنها گذاشتند.


فرشتهٔ خداوند بر او ظاهر شد و گفت: «ای مرد دلاور، خداوند همراه توست.»


جدعون به آنها گفت: «آیا خوشه‌چینی افرایم از میوه‌چینی ابیعزر بهتر نیست؟ کار شما در پایان جنگ بمراتب، مهمتر از کار ما در شروع جنگ بود.


بعد ابیملک به خانهٔ پدر خود به عفره رفت و هفتاد برادر خود را روی یک سنگ کشت. تنها کوچکترین آنها، که یوتام نام داشت، زنده ماند؛ زیرا او خود را پنهان کرده بود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ