Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




داوران 20:5 - مژده برای عصر جدید

5 مردم جبعه به مخالفت من برخاستند. هنگام شب، خانه‌ای را که من در آن بودم، محاصره کردند و می‌خواستند که مرا بکشند. صیغهٔ مرا بی‌عصمت کردند و در حقیقت او را کشتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

5 اما مردان جِبعَه بر من برخاسته، شبانگاهان خانه را به قصد کشتن من محاصره کردند. آنان به مُتَعِۀ من تجاوز کردند، و او بمرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

5 و اهل جبعه بر من برخاسته، خانه رادر شب، گرد من احاطه کردند، و مرا خواستندبکشند و کنیز مرا ذلیل نمودند که بمرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5 همان شب مردان جِبعه، خانه‌ای را که ما در آن بودیم محاصره کردند و قصد داشتند مرا بکشند. آنها در تمامی طول شب آنقدر به زن من تجاوز کردند تا او مُرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 مردان جِبعَه علیه من برخاستند. هنگام شب، خانه‌ای را که من در آن بودم، محاصره کردند و می‌خواستند که مرا بکُشند. در عوض به صیغۀ من تجاوز کردند و او مُرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 و اهل جِبعه بر من برخاسته، خانه را در شب، گرد من محاصره کردند و خواستند مرا بکشند. آنان مُتَعِه مرا بی‌عصمت کردند که بمرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




داوران 20:5
10 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

«با این کارها خود را ناپاک نسازید، زیرا به‌خاطر همین کار است که می‌خواهم همهٔ اقوامی را که در این سرزمین زندگی می‌کنند، بیرون کنم و شما را در آن جای دهم.


آنگاه رهبران شهر باید زن را به درِ خانهٔ پدرش ببرند و مردان شهر باید او را سنگسار کنند تا بمیرد. او با داشتن روابط نامشروع، هنگامی‌که هنوز در خانهٔ پدر خود بوده، در میان قوم اسرائیل به کار شرم‌آوری دست زده است. به این ترتیب از این شرارت پاک می‌شوید.


باید آنها را به خارج دروازه ببرید و سنگسار کنید تا بمیرند. دختر باید بمیرد، زیرا با وجودی که در شهر بود و صدایش شنیده می‌شد، برای کمک فریاد نکرد و مرد به‌خاطر زنا با نامزد مردی دیگر باید بمیرد. به این ترتیب از این شرارت پاک می‌شوید.


پس آن کسی‌که مال حرام را برداشته است، با همهٔ دارایی‌اش در آتش سوزانیده شود، چون آن شخص پیمان خداوند را شکسته و شرم بر بنی‌اسرائیل آورده است.»


درحالی‌که آنها خوش و سرحال بودند، چند نفر از اشخاص شریر شهر به دور خانهٔ پیر مرد جمع شده، در زدند و به صاحب‌خانه گفتند: «آن مرد را که مهمان توست، بیرون بیاور تا با او لواط کنیم.»


شوهرش به او گفت: «برخیز تا برویم.» امّا جوابی نشنید. پس جنازهٔ او را بر پشت الاغ انداخت و روانهٔ خانه خود شد.


مرد لاوی که صیغه او به قتل رسیده بود، جواب داد: «من با صیغه‌ام به جبعه بنیامین رفتم که شب را در آنجا بگذرانیم.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ