Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




داوران 14:9 - مژده برای عصر جدید

9 قدری از عسل را برداشت تا در بین راه بخورد. وقتی به نزد پدر و مادر خود رسید به آنها هم کمی از آن عسل داد و آنها خوردند. امّا سامسون به آنها نگفت که عسل را از لاشهٔ شیر گرفته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

9 پس عسل را از لاشه تراشید و به دست خود برگرفته، روانه شد و در راه می‌خورد. چون به پدر و مادر خود رسید، قدری از عسل را بدیشان نیز داد و آنان خوردند. اما نگفت آن را از لاشۀ شیر تراشیده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

9 و آن را به دست خود گرفته، روان شد و در رفتن میخورد تابه پدر و مادر خود رسیده، به ایشان داد وخوردند. اما به ایشان نگفت که عسل را از لاشه شیر گرفته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

9 مقداری از آن عسل را با خود برداشت تا در بین راه بخورد. وقتی به پدر و مادرش رسید کمی از آن عسل را به آنها داد و ایشان نیز خوردند. اما سامسون به ایشان نگفت که آن عسل را از کجا آورده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

9 قدری از عسل را برداشت تا در بین راه بخورد. وقتی نزد پدر و مادر خود رسید، به آن‌ها هم کمی از آن عسل داد و آن‌ها خوردند. امّا سامسون به آن‌ها نگفت که عسل را از لاشۀ شیر گرفته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

9 و آن را به دست خود گرفته، روان شد و در رفتن می‌خورد تا به پدر و مادر خود رسيده، به ايشان داد و خوردند. اما به ايشان نگفت که عسل را از لاشه شير گرفته است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




داوران 14:9
7 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

فرزندم، همان‌طور که خوردن عسل دهان تو را شیرین می‌کند، کسب حکمت نیز برای جان تو شیرین خواهد بود. کسی‌که حکمت می‌آموزد، آیندهٔ خوبی در انتظارش می‌باشد و امیدهایش برباد نمی‌رود.


شخص صبور می‌تواند حتّی حاکم را قانع سازد و زبان نرم می‌تواند هر مانع قوی را از بین بردارد.


پدرش به خانۀ آن دختر رفت و سامسون مطابق رسم جوانان جشنی ترتیب داد.


پس از مدّتی، وقتی برای ازدواج با او می‌رفت، از جاده خارج شد و رفت تا لاشهٔ شیری را که کشته بود ببیند، در آنجا یک گروه زنبور را با عسل در لاشهٔ شیر دید.


شائول جواب داد: «او به ما گفت که الاغها پیدا شده‌اند.» امّا دربارهٔ پادشاهی چیزی به عموی خود نگفت.


یک روز یوناتان به جوانی که اسلحه او را حمل می‌کرد گفت: «بیا تا به اردوگاه فلسطینیان که در آن طرف است برویم.» او این امر را به پدر خود اطّلاع نداد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ