Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِشعیا 21:4 - مژده برای عصر جدید

4 سرگیجه گرفته‌ام و از ترس بر خود می‌لرزم. در انتظار غروب آفتاب بودم ولی آن هم برای من چیزی جز وحشت به همراه نیاورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

4 ذهن من مغشوش گشته، و از ترس به خود می‌لرزم. شبی که شوق آن داشتم، وحشت برایم به ارمغان آورده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

4 دل من میطپید و هیبت مرا ترسانید. او شب لذت مرابرایم به خوف مبدل ساخته است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 می‌ترسیدم و قلبم به شدت می‌تپید. آرزو می‌کردم هر چه زودتر شب فرا رسد، ولی آرامش شب نیز جای خود را به وحشت داده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 سرگیجه گرفته‌ام و از ترس بر خود می‌لرزم. در انتظار غروب آفتاب بودم، ولی آن هم برای من چیزی جز وحشت به‌ همراه نیاورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 دل من می‌طپید و هیبت مرا ترسانید. او شب لذّت مرا برایم به ترس تبدیل ساخته است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِشعیا 21:4
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آنگاه همهٔ مهمانان ادونیا از ترس جان برخاستند و به راه خود رفتند.


همچنین هامان ادامه داده گفت: «استر ملکه از هیچ‌کس جز پادشاه و من برای شرکت در مهمانی خودش دعوت نکرد. او باز هم ما را فردا برای یک مهمانی دیگر دعوت کرده است.


ترس و وحشت مرا احاطه کرده و از پا انداخته است.


می‌گویم: «ای کاش مانند کبوتر بال می‌داشتم، پر می‌زدم و به جای آرامی می‌رفتم.


درد! دردی که نمی‌توانم آن را تحمّل کنم! قلبم! قلبم بشدّت می‌تپد! نمی‌توانم ساکت بمانم، صدای شیپورها و فریادهای جنگ را می‌شنوم.


آیا آنها پُر اشتها هستند؟ برای آنها ضیافتی برپا می‌کنم و همهٔ آنها را سرخوش و مست خواهم کرد. آنگاه آنها به خوابی فرو می‌روند که هیچ‌گاه از آن بیدار نخواهند شد.


من فرمانروایان، خردمندان، رهبران و سربازان آن را در مستی فرو می‌برم. آنها می‌خوابند و دیگر بیدار نخواهند شد. من پادشاه چنین گفته‌ام، من خداوند متعال هستم.


یک شب بلشصر پادشاه مهمانی بزرگی ترتیب داد و هزار نفر از امرای بابل را به آن مهمانی دعوت نموده، با یکدیگر شراب نوشیدند.


در همان شب، بلشصر -‌پادشاه کلدانیان- کشته شد.


در آن هنگام ناگهان انگشتان دست انسانی ظاهر شد و در برابر شمعدانها بر روی دیوارِ گچیِ قصرِ پادشاه شروع به نوشتن کرد. پادشاه دست را در حال نوشتن روی دیوار دید.


دشمنان خداوند مانند خارهاى به هم پیچیده و کاه خشک در آتش مى‌سوزند و خاکستر مى‌شوند.


قلبهای شما با وحشت از آنچه که می‌بینید خواهد تپید. هر بامداد، آرزوی شامگاه و هر شامگاه، آرزوی بامداد را خواهید کرد.


مانند عقابی که به جوجه‌های خود پرواز می‌آموزد و با بالهای گستردهٔ خود آنها را در ایمنی می‌گیرد، خداوند اسرائیل را از سقوط نجات داد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ