غلاطیان 2:11 - مژده برای عصر جدید

¹¹ امّا وقتی پطرس به انطاكیه آمد، روبه‌رو با او مخالفت كردم، زیرا کاملاً مقصّر بود.

هزارۀ نو

¹¹ امّا چون پطرس به اَنطاکیه آمد، با او رویاروی مخالفت کردم، چه آشکارا تقصیرکار بود.

Persian Old Version

¹¹ اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرومخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود،

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹¹ اما زمانی که پطرس به «انطاکیه» آمد، در حضور دیگران او را به سختی ملامت و سرزنش کردم، زیرا واقعاً مقصر بود؛

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹¹ امّا وقتی پطرس به انطاکیه آمد، روبه‌رو با او مخالفت کردم، زیرا واضح بود که مقصّر است،

کتاب مقدس به زبان بندری

¹¹ ولی وختی کیفا وا شهر اَنطاکیه هُند، توو روش ووستادُم، چون روشنَه که مقصّرَ.

غلاطیان 2:11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

اِرمیا 1:17

ای ارمیا آماده شو، برو و هرچه به تو دستور می‌دهم به آنها بگو. از آنها نترس وگرنه من تو را از آنها بیشتر خواهم ترسانید.

یونس 1:3

امّا یونس خواست که از حضور خداوند فرار کند. پس به بندر یافا رفت و در آنجا یک کشتی دید که عازم اسپانیا بود. یونس کرایه خود را داد و با ملوانان سوار شد تا به اسپانیا رفته و از خداوند دور گردد.

یونس 4:9

امّا خدا به او فرمود: «تو چه حقّی داری که به‌خاطر یک بوتهٔ کدو خشمگین شوی؟» یونس گفت: «من حق دارم آن‌قدر خشمگین شوم که بمیرم.»

اعداد 20:12

خداوند به موسی و هارون فرمود: «چون شما به من اعتماد نکردید و در نزد قوم اسرائیل به قدّوسیّت من احترام نگذاشتید، بنابراین شما آنها را به آن سرزمینی که به آنها وعده دادم، راهنمایی نمی‌کنید.»

مَتّی 16:23

عیسی برگشته به پطرس گفت: «دور شو ای شیطان! تو مانع راه من هستی و افكار تو افكار انسانی است، نه خدایی.»

یوحنا 1:42

پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه كرد و گفت: «تویی شمعون پسر یونا، ولی بعد از این كیفا (یا پطرس به معنی صخره) نامیده می‌شوی.»

اعمال رسولان 11:19

در اثر شكنجه و آزاری كه به دنبال مرگ استیفان آغاز شد، عدّهٔ زیادی پراكنده شدند و تا فنیقیه و قبرس و شهر انطاكیه مهاجرت كردند. امّا آنان پیام خود را به هیچ كسی جز یهودیان اعلام نكردند.

اعمال رسولان 11:20

ولی در میان ایشان چند نفر از اهالی قبرس و قیروان نیز بودند، كه به محض رسیدن به انطاكیه با یونانیان به گفت‌وگو پرداختند و دربارهٔ عیسی خداوند بشارت دادند.

اعمال رسولان 11:22

این خبر در اورشلیم به كلیسا رسید و در نتیجه برنابا مأمور شد كه به انطاكیه سفر نماید.

اعمال رسولان 11:27

در همین احوال چند نفر نبی از اورشلیم به انطاكیه وارد شدند.

اعمال رسولان 15:1

عدّه‌ای از یهودیه به انطاكیه آمده بودند و ایمانداران را تعلیم داده می‌گفتند: «تا طبق سنّت موسی ختنه نشوید، نجات یافتن برایتان محال است.»

اعمال رسولان 15:5

در این موقع بعضی از فریسیان كه ایمان آورده بودند، برخاستند و اظهار داشتند: «لازم است ایشان ختنه شوند و به آنان دستور داده شود، كه شریعت موسی را رعایت نمایند.»

۲قرنتیان 11:5

گمان نمی‌کنم من از آن رسولان عالی‌مقام شما كمتر باشم!

۲قرنتیان 12:11

من مثل یک احمق حرف می‌زنم، ولی تقصیر شماست. شما باید از من تعریف می‌کردید زیرا حتّی اگر من هیچ به حساب نیایم، باز هم از آن رسولان عالی‌مقام شما كمتر نیستم.

۲قرنتیان 5:16

دیگر ما دربارهٔ هیچ‌کس از روی معیارهای انسانی قضاوت نمی‌کنیم، گرچه زمانی ما چنین قضاوتی دربارهٔ مسیح داشتیم، ولی دیگر چنین قضاوتی نداریم.

غلاطیان 1:18

بعد از سه سال به اورشلیم برگشتم تا با پطرس آشنا شوم و مدّت پانزده روز نزد او ماندم.

غلاطیان 2:14

امّا وقتی دیدم رفتار آنان با حقیقت انجیل سازگار نیست، در حضور همه به پطرس خطاب كرده گفتم: «اگر تو با اینکه یهودی هستی، مانند غیر یهودیان زندگی می‌کنی و نه مانند یهودیان، چطور می‌توانی غیر یهودیان را مجبور سازی كه مثل یهودیان زندگی كنند؟»

غلاطیان 2:5

امّا ما یک لحظه هم تسلیم ارادهٔ آنان نشدیم تا پیوسته حقیقت انجیل برای شما محفوظ بماند.

غلاطیان 2:7

بلكه آنها به این حقیقت پی بردند كه خدا مرا مأمور اعلام انجیل به غیر یهودیان ساخته است. همان طوری که وظیفهٔ اعلام انجیل به یهودیان را به پطرس محوّل كرده بود.

غلاطیان 2:9

وقتی یعقوب و پطرس و یوحنا كه به ارکان كلیسا معروفند آن فیضی را كه خدا به من عطا فرموده بود تشخیص دادند، آنها دست من و برنابا را به علامت موافقت فشردند و قبول كردند كه ما در میان غیر یهودیان كار كنیم و آنان در میان یهودیان.

۱تیموتائوس 5:20

آنانی را كه در گناه پافشاری می‌کنند، در حضور همه توبیخ كن تا دیگران عبرت گیرند.

یعقوب 3:2

همهٔ ما اغلب مرتكب خطاهایی می‌شویم و كسی‌كه در سخن گفتن خطا نكند، مرد كاملی است و می‌تواند تمام وجود خود را مهار كند.

یهودا 1:3

ای دوستان عزیز، بسیار مشتاق بودم دربارهٔ نجاتی كه همهٔ ما با هم در آن شریک می‌باشیم به شما بنویسم، امّا ناگهان احساس كردم كه باید شما را تشویق كنم تا از ایمانی كه خدا یک‌بار برای همیشه به مقدّسین خود عطا كرده است، دفاع نمایید.