حزقیال 10:5 - مژده برای عصر جدید

⁵ صدای بالهای موجودات بالدار که تا حیاط بیرونی شنیده می‌شد، شبیه صدای خداوند متعال بود.

هزارۀ نو

⁵ صدای بالهای کروبیان که چونان صدای سخن گفتن خدای قادرمطلق بود، تا صحن بیرونی به گوش می‌رسید.

Persian Old Version

⁵ و صدای بالهای کروبیان تا به صحن بیرونی مثل آواز خدای قادر مطلق حینی که تکلم می کند، مسموع شد.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁵ صدای بالهای کروبیان، مانند صدای خدای قادر مطلق بود و تا حیاط بیرونی به طور واضح شنیده می‌شد.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁵ صدای بال‌های فرشتگان نگهبان که تا حیاط بیرونی شنیده می‌شد، شبیه صدای خدای قادر مطلق بود.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁵ و صدای بالهای کروبیان تا به صحن بیرونی مثل صدای خدای قادر مطلق حینی که صحبت می کند، شنیده شد.

حزقیال 10:5 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۱پادشاهان 7:9

تمام این ساختمانها و حیاط بزرگ از پایه تا بالای دیوار، از سنگهای مرغوب ساخته شده بودند. سنگها در معدن آماده و طبق اندازه بریده و با ارّه قسمت داخلی و خارجی آنها میزان شده بود.

۲تواریخ 4:9

او حیاطی برای کاهنان ساخت و حیاط بزرگ و درهایی برای حیاطها ساخت و آنها را با برنز روکش کرد.

ایّوب 40:9

آیا تو مثل من قدرت داری؟ آیا صدای تو مانند آواز رعدآسای من است؟

مزامیر 68:33

برای او که بر آسمانهای قدیم نشسته است و از آنجا صدای با هیبت او به گوش می‌رسد.

مزامیر 77:17

ابرها باریدند، رعد در آسمان غرید، برق در همه‌جا درخشید.

خروج 19:16

صبح روز سوم در کوه رعد و برق شد و ابر غلیظی روی کوه ظاهر گردید. سپس صدای شیپور بسیار بلندی شنیده شد، به طوری که تمام مردمی که در اردو‌‌گاه بودند از ترس لرزیدند.

خروج 19:19

صدای شیپور بلندتر و بلندتر شد. موسی صحبت کرد و خدا در رعد به او جواب داد.

اِشعیا 6:8

آنگاه شنیدم که خداوند می‌گفت: «چه کسی را بفرستم؟ چه کسی از جانب ما خواهد رفت؟» من جواب دادم: «مرا بفرست، من خواهم رفت.»

حزقیال 1:24

من صدای بالهای آنها را هنگامی‌که پرواز می‌کردند، شنیدم که مانند صدای آبهای خروشان بود، مانند غریو سپاهی عظیم، مانند صدای خدای قادر مطلق. هنگامی‌که پرواز نمی‌کردند بالهایشان را جمع می‌کردند.

حزقیال 10:6

هنگامی‌که خداوند به مردی که جامهٔ کتانی پوشیده بود، امر کرد تا مقداری آتش از بین چرخهایی که در زیر موجودات بود، بردارد. آن مرد رفت و کنار یکی از چرخها ایستاد.

حزقیال 40:17

آن مرد، مرا از دروازه به درون حیاط برد آنجا سی اتاق در کنار دیوار ساخته بودند که در جلوی آنها محوطه‌ای سنگفرش شده قرار داشت

حزقیال 46:21

آنگاه او، مرا به حیاط بیرونی برد و چهارگوشهٔ آن را به من نشان داد. در هر گوشه آن، حیاط کوچکی بود