Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِستر 6:1 - مژده برای عصر جدید

1 آن شب پادشاه نتوانست بخوابد. از این رو امر کرد که اسناد تاریخی سلطنتش را برایش بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 آن شب خواب از چشمان پادشاه رفت؛ پس فرمان داد تا کتاب کارهای به یاد ماندنی را که همان تواریخ ایام باشد نزدش بیاورند و آن را در حضورش بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 در آن شب، خواب از پادشاه برفت و امرفرمود که کتاب تذکره تواریخ ایام رابیاورند تا آن را در حضور پادشاه بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 آن شب پادشاه خوابش نبرد، پس فرمود کتاب «تاریخ پادشاهان» را بیاورند و وقایع سلطنت او را برایش بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 آن شب پادشاه نتوانست بخوابد. از‌این‌رو امر کرد که اسناد تاریخی را برایش بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 در آن شب، خواب از پادشاه برفت و امر فرمود که کتاب کارهای به یاد ماندنی تواریخ دوران را بیاورند تا آن را در حضور پادشاه بخوانند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِستر 6:1
12 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

ابراهیم‌ آنجا را «خداوند مهیّا می‌كند» نامید و حتّی امروز هم ‌مردم ‌می‌گویند «بر كوه خداوند، او مهیّا می‌كند.»


تمام کارهای بزرگ و باشکوه او و همچنین شرح اینکه چگونه مردخای به این مقام عالی ارتقاء یافت، در کتاب تاریخ پادشاهان پارس و ماد ثبت شده است.


در یکی از روزهایی که مردخای در کاخ پادشاه خدمت می‌کرد، دو نفر از خواجه سرایان به نامهای بغتان و ترش که مسئول پرده‌داری کاخ بودند، کینهٔ پادشاه را در دل خود گرفتند و نقشه‌ای طرح کردند که او را به قتل برسانند.


مردخای از نقشهٔ آنها باخبر شد و ماجرا را به استر ملکه گفت. استر هم آن خبر را از جانب مردخای به اطّلاع پادشاه رساند.


وقتی راجع به این امر تحقیق کردند معلوم شد که حقیقت دارد، و پادشاه هر دو خواجه سرا را به دار آویخت و امر کرد که شرح این واقعه در اسناد رسمی ثبت گردد.


«در خواست و تقاضای من این است: اگر اعلیحضرت محبّت فرمایند، مایلم از شما و هامان دعوت نمایم فردا هم مجدداً مهمان من باشید. آن وقت تقاضای خود را به عرض خواهم رسانید.»


«وقتی قوم من احتیاج به آب دارند، و گلوی آنها از تشنگی خشک شده، آن وقت من خداوند به دعای آنها پاسخ می‌دهم، من، خدای اسرائیل هیچ‌وقت آنها را ترک نخواهم کرد.


نبوکدنصر در سال دوم سلطنت خود، خوابی دید که او را بسیار نگران و آشفته کرد، به طوری که دیگر نمی‌توانست بخوابد.


بعد از آن پادشاه به کاخ خود برگشت و تا صبح روزه گرفت و اجازه نداد که وسایل عیش و عشرت برای او بیاورند و تا صبح نتوانست بخوابد.


آنگاه کسانی‌که ترس خداوند را داشتند با یکدیگر گفت‌وگو نمودند و خداوند به سخنان آنها گوش داد و همهٔ آنچه را که گفتند شنید. پس در کتاب یادگاری، اسم کسانی‌که از خداوند می‌ترسیدند و نام او را گرامی می‌داشتند، در حضور خداوند ثبت شد.


دولتمندی خدا چقدر عظیم و حكمت و معرفت او چقدر عمیق است! هدفهای او غیرقابل درک و راههای او غیرقابل فهمند!


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ