Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




جامعه 12:3 - مژده برای عصر جدید

3 دستهایت که از تو محافظت می‌کنند بلرزند و پاهایت سست گردند، دندانهایت بیفتند و دیگر نتوانی غذا بخوری، چشمانت کم نور و گوشهایت سنگین شوند

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 آنگاه که محافظانِ خانه لرزان شوند، و پهلوانان سر خم کنند؛ آنگاه که آسیاب‌کنندگان از فرطِ کم‌شماری از کار بازایستند، و دیدگانِ آنان که از پنجره می‌نگرند کم‌سو شود؛

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 در روزی که محافظان خانه بلرزند و صاحبان قوت، خویشتن را خم نمایند و دستاس کنندگان چونکه کماند باز ایستند و آنانی که از پنجره هامی نگرند تاریک شوند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 او را به یاد آور قبل از اینکه پاهای تو که همچون محافظانِ خانه از بدنت نگهداری می‌کنند، بلرزند، و شانه‌هایت که مانند پهلوانان حمایتت می‌کند خم شوند. او را به یاد آور قبل از اینکه دندانهایت که خوراک را در دهانت آسیاب می‌کنند، کم شوند و دیگر نتوانند بجوند، و چشمانت که مانند کسانی هستند که از پنجره‌ها می‌نگرند، کم سو گردند و نتوانند چیزی را ببینند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 آنگاه دست‌هایت که از تو محافظت می‌کنند بلرزند و پای‌هایت سُست گردند، دندان‌هایت بیفتند و دیگر نتوانی غذا بخوری، و چشمانت کم‌نور شوند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 در روزی که محافظان خانه بلرزند و صاحبان قوت، خویشتن را خم نمایند و آسیاب کنندگان چونکه کم‌اند، باز ایستند و آنانی که از پنجره‌ها می‌نگرند، تاریک شوند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




جامعه 12:3
9 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

اسحاق ‌پیر و نابینا شده‌ بود. پس‌ به ‌دنبال ‌پسر بزرگش ‌فرستاد و به ‌او گفت‌: «پسرم‌» او جواب ‌داد: «بله‌»


چشمان ‌یعقوب ‌به‌ علّت ‌پیری تار شده ‌بود و نمی‌توانست‌ خوب ‌ببیند. یوسف ‌پسرها را نزد ‌او آورد. یعقوب‌ آنها را بغل‌ كرد و بوسید.


خداوند مرا در جوانی ضعیف و ناتوان ساخت و عمرم را کوتاه کرد.


مانند کسی‌که برای یک دوست یا برادر خود غصّه می‌خورد، یا مانند کسی‌که در سوگ مادر خود ماتم می‌گیرد، برای ایشان ماتم گرفتم.


به خود می‌پیچم و قامتم منحنی شده و سراسر روز ناله می‌کنم.


بار دیگر مردان و زنان سالخورده‌ای که با عصا راه می‌روند پیاده می‌روند، در میدانهای شهر خواهند نشست.


یک شب عیلی که چشمانش تار شده بود و چیزی را به خوبی نمی‌توانست ببیند، در بستر خود دراز کشیده بود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ