۲سموئیل 15:27 - مژده برای عصر جدید27 بعد پادشاه به صادوق گفت: «ببین، به سلامتی به شهر بازگرد و پسرت اخیمعص و یوناتان پسر ابیاتار را هم با خود ببر. အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو27 نیز پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آیا تو نبی نیستی؟ به سلامت به شهر بازگرد، تو و اَبیّاتار و پسرانتان، یعنی اَخیمَعَص پسر تو و یوناتان پسر اَبیّاتار. အခန်းကိုကြည့်ပါ။Persian Old Version27 و پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آیا تو رایی نیستی؟ پس به شهر به سلامتی برگرد و هر دو پسرشما، یعنی اخیمعص، پسر تو، و یوناتان، پسرابیاتار، همراه شما باشند. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر27 سپس اضافه کرد: «ببین، بهتر است تو و اَبیّاتار با اخیمعص، پسرت، و یوناتان، پسر اَبیّاتار، به شهر برگردید. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳27 بعد پادشاه به صادوق گفت: «تو مرد هوشیاری هستی. بهسلامتی به شهر بازگرد و پسرت اَخیمَعَص و یوناتان پسر اَبْیاتار را هم با خود ببر. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده27 و پادشاه به صادوق کاهن گفت: «آيا تو رویابین نيستی؟ پس به شهر به سلامتی برگرد و هر دو پسر شما، يعنی اَخيمَعَص پسر تو، و يوناتان پسر اَبياتار، همراه شما باشند. အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |
شائول پذیرفت و گفت: «بسیار خوب، برویم.» پس آنها به شهر نزد آن مرد خدا رفتند. آنها در راهِ تپّهای که به طرف شهر میرفت با چند دختر جوان برخوردند که برای کشیدن آب میرفتند. از آن دخترها پرسیدند: «آیا در این شهر، شخص رائی هست؟» در آن زمان وقتی کسی حاجتی داشت، میگفت: «بیا نزد یک رائی برویم.» چون به کسانیکه امروز نبی میگویند در آن زمان رائی میگفتند.