Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 4:1 - مژده برای عصر جدید

1 همسر یکی از اعضای گروه انبیا نزد الیشع آمد و گفت: «ای سرورم همان‌طور که می‌دانید شوهرم درگذشته است. او مردی خداترس بود، امّا حالا طلبکار آمده تا دو فرزند مرا به غلامی ببرد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 روزی زن یکی از گروه انبیا التماس‌کنان به اِلیشَع گفت: «خدمتگزار تو، شوهرم، درگذشته است. همان‌گونه که می‌دانی، او ترس خداوند را بر دل داشت. اما اکنون طلبکار وی می‌آید تا دو پسر مرا به بردگی ببرد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 و زنی از زنان پسران انبیا نزد الیشع تضرع نموده، گفت: «بنده ات، شوهرم مرد و تومی دانی که بنده ات از خداوند میترسید، وطلبکار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 روزی بیوهٔ یکی از مردان گروه انبیا نزد الیشع آمده، با التماس گفت: «شوهرم مرده است. همان‌طور که می‌دانید او مرد خداترسی بود. وقتی مرد، مبلغی قرض داشت. حالا طلبکار پولش را می‌خواهد و می‌گوید که اگر قرضم را ندهم دو پسرم را غلام خود می‌کند و با خود می‌برد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 همسر یکی از اعضای گروه انبیا نزد اِلیشَع آمده‌ گفت: «ای سرورم، همان‌طور که می‌دانید، شوهرم درگذشته است. او مردی خداترس بود، امّا حالا طلبکارش آمده تا دو فرزند مرا به غلامی ببرد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 و زنی از زنان پسران انبیا نزد اِلیشَع التماس نموده، گفت: «بنده‌ات، شوهرم مرد و تو می‌دانی که بنده​ات از خداوند می‌ترسید، و طلبکار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 4:1
35 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

فرشته‌ گفت:‌ «به ‌پسر خود صدمه ‌نزن‌ و هیچ‌كاری با او نكن‌. من ‌حالا فهمیدم‌ كه ‌تو از خدا اطاعت‌ می‌كنی و به‌ او احترام‌ می‌گذاری‌. زیرا تو پسر عزیز خود را از او مضایقه‌ نكردی‌.»


اخاب عوبدیا را که مسئول کاخ پادشاه بود، به نزد خویش خواند. (عوبدیا ایمان راسخی به خداوند داشت


به فرمان خداوند مردی از گروه انبیا به دوست خود گفت: «مرا بزن» امّا آن مرد چنین نکرد.


پنجاه نفر نبی اهل اریحا که او را تماشا می‌کردند، گفتند: «روح ایلیا بر الیشع ساکن است.» و به ملاقات او رفتند و به او تعظیم کردند.


گروهی از انبیا که در آنجا زندگی می‌کردند، نزد الیشع رفتند و پرسیدند: «آیا می‌دانی، امروز خداوند سرورت را از تو خواهد گرفت؟» الیشع پاسخ داد: «بله می‌دانم، ساکت باشید.»


گروهی از انبیا که در آنجا زندگی می‌کردند نزد الیشع رفتند و پرسیدند: «آیا می‌دانی امروز خداوند سرورت را از تو خواهد گرفت؟» الیشع پاسخ داد: «بله می‌دانم، ساکت باشید.»


پنجاه نفر از انبیا به دنبال ایشان تا رود اردن آمدند. ایلیا و الیشع در کنار رود اردن ایستادند و پنجاه نبی در فاصلهٔ کوتاهی از آنها ایستادند.


هنگامی‌که الیشع به جلجال بازگشت، قحطی بود. درحالی‌که به گروهی از انبیا تعلیم می‌داد، او به خدمتکار خود گفت: «دیگ بزرگ را بار کن و برای ایشان آش بپز.»


امّا الیشع برای پادشاه اسرائیل پیام فرستاد که «مواظب باشید و از این محل عبور نکنید، زیرا ارتش سوریه در آنجاست.»


اگر بیگانگان در روز سبت یا هر روز مقدّس غلّه یا کالای دیگر برای فروش بیاورند، از ایشان نخواهیم خرید. هر هفت سال یک‌بار زمین را نخواهیم کاشت و همهٔ قرضها را خواهیم بخشید.


برادرم حنانی و حننیا افسر فرماندهٔ دژ را به سمت فرمانداری اورشلیم گماشتم. حننیا مردی بسیار درستکار و خداترس بود و همتایی نداشت.


زیرا به اندازه‌ای که آسمان از زمین بلندتر است، به همان‌‌قدر محبّت پایدار خداوند بر آنانی که او را گرامی می‌دارند، عظیم است.


امّا برای آنانی که خداوند را گرامی می‌دارند و پیمان خود را با او حفظ می‌کنند و اوامر او را بجا می‌آورند، محبّت او همیشه پایدار است و لطف او بر تمام نسلهای ایشان.


او همهٔ خداترسان، کوچک و بزرگ را، یکسان برکت خواهد داد.


بلکه رضامندی او از کسانی است که او را گرامی می‌دارند و به محبّت پایدار او توکّل می‌کنند.


فقیر، اسیر ثروتمند است و کسی‌که قرض می‌گیرد، غلام قرض‌دهنده.


خلاصه کلام اینکه، انسان باید از خدا بترسد و اوامر او را بجا آورد، زیرا که این تمام وظیفهٔ اوست؛


گرچه ممکن است یک گناهکار صد بار گناه کند و باز هم زنده بماند، امّا در واقع کسانی سعادتمند خواهند بود که از خدا می‌ترسند و به او احترام می‌گذارند.


خداوند می‌گوید: «آیا می‌پندارید همان‌طور که مردی زنش را طلاق می‌دهد، من قوم خود را از خودم دور ساختم؟ پس طلاقنامه کجاست؟ آیا فکر می‌کنید من شما را به عنوان اسیر فروختم؟ مانند مردی که فرزندان خودش را به اسارت بفروشد؟ نه، تو به‌خاطر گناهانت به اسارت افتادی؛ و به‌خاطر جنایتهایی که مرتکب شدی، تبعید گشتی.


هر هفت سال یک‌بار، تمام بردگان یهودی را که شش سال خدمت کرده‌اند، آزاد سازند. امّا اجداد شما نخواستند به من توجّهی کنند و به آنچه می‌گویم گوش دهند.


یکی از برادرانش یا عمویش یا پسر عمویش یا یکی از اقوام نزدیکش می‌تواند او را بازخرید کند. اگر خودش پول کافی به دست آورد، می‌تواند خود را بازخرید نماید.


آنگاه کسانی‌که ترس خداوند را داشتند با یکدیگر گفت‌وگو نمودند و خداوند به سخنان آنها گوش داد و همهٔ آنچه را که گفتند شنید. پس در کتاب یادگاری، اسم کسانی‌که از خداوند می‌ترسیدند و نام او را گرامی می‌داشتند، در حضور خداوند ثبت شد.


امّا برای شما که از نام من می‌ترسید، آفتاب عدالت با پرتو شفابخش خود طلوع خواهد کرد. شما مانند گوساله‌ها از خوشی جست و خیز خواهید کرد.


امّا چون او نمی‌توانست آن را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمام هستی‌اش بفروشند تا بدهی خود را بپردازد.


امّا او قبول نكرد و آن مرد را به زندان انداخت تا بدهی خود را بپردازد.


«اگر همهٔ شما برادر خود را از دل نبخشید، پدر آسمانی من هم با شما همین‌طور رفتار خواهد كرد.»


«ای برادران كه فرزند ابراهیم هستید و شما نیز ای کسانی‌که در این جمع حضور دارید و از خدا می‌ترسید، پیام این نجات به ما رسیده است،


چون خدا بر كسی که رحم نكرده، رحیم نخواهد بود، ولی همیشه رحمت بر داوری چیره خواهد شد.


كیست ای خداوند كه از هیبت تو نترسد و كیست كه تو را جلال ندهد؟ زیرا تنها تو مقدّسی، همهٔ ملل خواهند آمد و در پیشگاه تو پرستش خواهند نمود زیرا كارهای عادلانهٔ تو بر هیچ‌کس پوشیده نیست.»


آنگاه از تخت صدایی آمد كه می‌گفت: «ای تمام بندگان او، و ای کسانی‌که از او می‌ترسید، از كوچک و بزرگ، خدای ما را سپاس گویید.»


الیملک مُرد و نعومی به اتّفاق دو پسرش


همچنین تمام افراد تنگدست و آنهایی که بدهکار بودند و تمام مردمی که از زندگی ناراضی بودند همه به دور او جمع شدند و داوود رهبر و راهنمای آنها شد. تعداد مردمی که به آنجا آمدند در حدود چهارصد نفر بودند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ