Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱سموئیل 20:8 - مژده برای عصر جدید

8 پس از تو خواهش می‌کنم که از روی لطف به من کمک کنی، زیرا ما قول دوستی به هم داده‌‌‌ایم. اگر خطایی از من سر زده باشد، خودت مرا بکش، امّا مرا نزد پدرت نبر.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 پس بر خدمتگزار خویش احسان کن، زیرا که خدمتگزارت را با خود به عهد خداوند درآورده‌ای. اما اگر در من جرمی هست، تو خودْ مرا بکش! زیرا چرا مرا نزد پدرت ببری؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 پس بابنده خود احسان نما چونکه بنده خویش را باخودت به عهد خداوند درآوردی و اگر عصیان در من باشد، خودت مرا بکش زیرا برای چه مرانزد پدرت ببری.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 به خاطر آن عهد دوستی‌ای که در حضور خداوند با هم بستیم، این لطف را در حق من بکن و اگر فکر می‌کنی من مقصرم، خودت مرا بکش، ولی مرا به دست پدرت تسلیم نکن!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 پس از تو خواهش می‌کنم که از روی لطف به من کمک کنی، زیرا ما قول دوستی به هم داده‌‌ایم، ولی اگر خطایی از من سرزده است، خودت مرا بکُش، امّا مرا نزد پدرت نبر.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 پس با بنده خود نیکویی نما، چونکه بنده خويش را با خودت به عهد خداوند در‌آوردی. اما اگر عصيان در من باشد، خودت مرا بکش، زيرا برای چه مرا نزد پدرت ببري.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱سموئیل 20:8
16 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

حالا اگر می‌خواهید به‌ آقایم ‌لطف ‌بكنید، به ‌من ‌بگویید تا بدانم ‌وگرنه ‌تصمیم ‌بگیرم‌ كه ‌چه ‌باید بكنم‌.»


وقتی زمان ‌مرگش ‌رسید فرزندش ‌یوسف ‌را صدا كرد و گفت‌: «دست‌ خود را زيرِ‌ ران‌ من‌ بگذار و برای من ‌قسم ‌بخور كه ‌مرا در زمین ‌مصر دفن‌ نكنی.


ابشالوم جواب داد: «من از تو خواهش کردم که اینجا بیایی تا تو را به حضور پادشاه بفرستم که از او بپرسی چرا مرا از جشور به اینجا آورد؟ برای من بهتر بود که در همان‌جا می‌ماندم. بنابراین می‌خواهم نزد پادشاه بروم تا اگر گناهکارم مرا بکشد.»


داوود به ملاقات ایشان رفت و گفت: «اگر شما برای دوستی و کمک به من آمده‌اید، به اینجا خوش آمدید، به ما بپیوندید؛ امّا اگر قصد شما خیانت کردن به من در برابر دشمنان است با وجودی که من سعی نکرده‌ام به شما آسیبی برسانم، خدای اجدادمان خواهد دانست و شما را مجازات خواهد کرد.»


هرگز صداقت و وفاداری را از خود دور مکن، آنها را به گردنت ببند و بر قلبت بنویس.


اگر مجرم هستم و چنانکه كاری کرده‌ام كه مستوجب اعدام است، از مرگ نمی‌‌‌‌گریزم. امّا اگر مرتكب هیچ‌یک از کارهایی كه این اشخاص به من نسبت می‌دهند نشده‌ام، هیچ‌کس حق ندارد مرا به دست آنان بسپارد. من تقاضا می‌کنم كه قیصر شخصاً به پرونده من رسیدگی نماید.»


آنها به راحاب گفتند: «اگر به آنچه می‌‌گوییم عمل نکنیم، خدا ما را بکشد. اگر تو از نقشهٔ ما چیزی به کسی نگویی، قول می‌دهیم وقتی خداوند این سرزمین را به ما داد، با شما با لطف و مهربانی رفتار کنیم.»


«خدای قادر مطلق و خداوند متعال می‌داند که چرا ما این کار را کردیم و می‌خواهیم شما هم بدانید که اگر این کار ما نافرمانی از خداوند و یا نقصی در ایمان ما باشد، شما حق دارید ما را زنده نگذارید.


نعومی به آنها گفت: «به خانهٔ خود، به نزد مادرانتان بازگردید. امیدوارم خداوند در عوض نیکویی که به من و به فرزندانم کردید، با شما به نیکی رفتار کند.


در همان روز بعد از گفت‌وگوی شائول با داوود، یوناتان علاقه زیادی به داوود پیدا کرد، به حدّی که او را به اندازهٔ جان خود، دوست می‌داشت.


یوناتان به‌خاطر علاقهٔ زیادی که به داوود داشت با او پیمان دوستی بست.


پس یوناتان با خاندان داوود پیمان بست و گفت: 'خداوند انتقام تو را از دشمنانت بگیرد.'»


یوناتان گفت: «هرگز چنین فکری نکن! اگر می‌دانستم که پدرم قصد بدی نسبت به تو دارد، آیا به تو نمی‌گفتم؟»


پس هردوی ایشان، پیمان دوستی خود را تازه کردند. داوود در جنگل ماند و یوناتان به خانهٔ خود برگشت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ