۱سموئیل 14:5 - مژده برای عصر جدید

⁵ یکی از آن دو صخره به طرف شمال، مقابل مخماس و دیگری به طرف جنوب مقابل جبعه قرار داشت.

هزارۀ نو

⁵ یکی از این صخره‌ها در شمال گذرگاه، مقابل مِکماش بود و دیگری در جنوب، مقابل جِبَع.

Persian Old Version

⁵ و یکی از این صخرهها به طرف شمال در برابر مخماس ایستاده بود، و دیگری به طرف جنوب در برابر جبعه.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁵ یکی از این صخره‌ها در شمال، مقابل مِخماس قرار داشت و دیگری در جنوب، مقابل جِبعه.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁵ یکی از آن دو صخره به‌طرف شمال، مقابل مخماس و دیگری به‌طرف جنوب، مقابل جِبعَه قرار داشت.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁵ و يکی از اين صخره‌ها به طرف شمال در برابر مِخماس ايستاده بود، و ديگری به طرف جنوب در برابر جِبعه.

۱سموئیل 14:5 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۱تواریخ 3:6

نُه نفر دیگر ایشان یَبحار، الیشوع، الیفالط،

اِشعیا 10:28

ارتش دشمن شهر عیات را گرفته و از مجرون گذشته‌اند، و ساز و برگ جنگی خود را در مکماش آماده کرده‌اند.

اِشعیا 10:29

آنها از معبر رد شده‌اند و شب را در جبع می‌گذرانند. مردم شهر رامه هراسانند و مردم جبعه -‌شهر شائول پادشاه- فرار کرده‌اند.

۱سموئیل 13:11

سموئیل پرسید: «این چه کاری بود که تو کردی؟» شائول جواب داد: «تو در وقت معیّن نیامدی و مردم هم از اطراف من پراکنده می‌شدند، به علاوه فلسطینیان هم در مخماس آمادهٔ حمله بودند.

۱سموئیل 13:2

او سه هزار نفر از مردان اسرائیلی را انتخاب کرد که دو هزار نفر از آنها را با خود به مخماس و کوهستان بیت‌ئیل برد و هزار نفر را هم همراه پسرش یوناتان به جبعهٔ بنیامین فرستاد و بقیّه را به خانه‌هایشان فرستاد.

۱سموئیل 13:23

فلسطینی‌ها تعدادی از سپاهیان خود را فرستادند تا از گذرگاه مخماس دفاع کنند.

۱سموئیل 13:3

یوناتان به اردوگاه فلسطینیان در جبعه حمله نموده، آنها را شکست داد. این خبر بزودی به گوش فلسطینیان رسید و شائول دستور داد که خبر جنگ را در همه‌جا با صدای شیپور اعلام کنند تا تمام عبرانیان بشنوند.

۱سموئیل 14:31

آن روز مردم اسرائیل فلسطینیان را از مخماس تا ایلون تعقیب کرده می‌کشتند و در اثر گرسنگی ضعیف شده بودند.

۱سموئیل 14:4

یوناتان برای اینکه به استحکامات نظامی فلسطینیان برسد می‌بایست از گذرگاه باریکی که بین دو صخرهٔ تیز به نامهای بوصیص و سِنَّه بود، بگذرد.

۱سموئیل 14:6

یوناتان به جوان همراه خود گفت: «بیا تا به اردوگاه فلسطینیان کافر برویم. امید است که خداوند به ما کمک بکند، زیرا تعداد دشمن چه کم باشد، چه زیاد، در برابر قدرت خداوند ناچیز است.»