Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




غزل غزلها 8:13 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

13 ‌ای محبوبه، که در باغات می‌نشینی، رفیقان صدای تو را می‌شنوند، مرا نیز بشنوان.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

13 ای تو که در باغها مسکن داری، دوستان خواهان شنیدن آواز تواند؛ بگذار من بشنوم!

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

13 ای (محبوبه ) که در باغات مینشینی، رفیقان آواز تو را میشنوند، مرا نیز بشنوان.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

13 ای محبوبهٔ من، بگذار صدایت را از باغ بشنوم، دوستانم منتظرند تا صدایت را بشنوند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

13 ای محبوبهٔ من، بگذار که صدایت را از باغ بشنوم، دوستان من نیز منتظر شنیدن صدای تو می‌باشند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

13 ای محبوبۀ من، بگذار که صدایت را از باغ بشنوم، دوستان من نیز منتظر شنیدن صدای تو می‌باشند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




غزل غزلها 8:13
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

به لباس گلدوخت نزد پادشاه حاضر می‌شود. باکره‌های همراهان او، در عقب وی نزد تو آورده خواهند شد.


پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.»


‌ای حبیب جان من، مرا خبر ده که گله کجا می چرانی؟ و در وقت ظهر آنها را کجا می‌خوابانی؟ زیرا چرا نزد گله‌های رفیقانت مثل آواره‌ها بگردم؟


‌ای باد شمال، برخیز و ‌ای باد جنوب، بیا. بر باغ من بوز تا عطرهایش پخش شود. محبوب من به باغ خود بیاید و میوه گوارای خود را بخورد.


به باغ درختان گردو فرود شدم تا سبزیهای دره را بنگرم و ببینم که آیا مو شکوفه آورده و انار گل کرده است؟


محبوب من به باغ خویش و نزد باغچه‌های عطرآگین فرود شده است، تا در باغات بچراند و سوسنها بچیند.


تاکستانم که از آنِ من است، پیش روی من می‌باشد. برای تو، ‌ای سلیمان، هزار و برای نگهبانان میوه‌اش، دویست خواهد بود.


زیرا جایی که دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا در میان ایشان حاضرم.»


وایشان را تعلیم دهید که همه آنچه را که به شما حکم کرده‌ام، حفظ کنند. و اینک من هر روزه تا پایان این عصر همراه شما می‌باشم.»


اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، آنچه خواهید بطلبید که برای شما خواهد شد.


تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید؛ بطلبید تا بیابید و خوشی شما کامل گردد.


یَفتاح گفت: «برو». و او را دو ماه روانه نمود. پس او با رفقای خود رفته، برای بکارتش بر کوه‌ها ماتم گرفت.


و واقع شد که چون او را ديدند، سی رفيق انتخاب کردند تا همراه او باشند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ