Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




روت 2:13 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

13 گفت: «ای آقايم، در نظر تو التفات بيابم، زيرا که مرا تسلی دادی و به کنيز خود به مهربانی سخن گفتی، اگر‌چه من مثل يکی از کنيزان تو هم نيستم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

13 آنگاه روت گفت: «ای سرورم، باشد که در نظرتان التفات یابم، زیرا تسلی‌ام دادید و به مهربانی با کنیزتان سخن گفتید، اگرچه مانند یکی از کنیزانتان هم نیستم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

13 گفت: «ای آقایم، در نظر تو التفات بیابم زیرا که مرا تسلی دادی و به کنیز خود سخنان دل آویزگفتی، اگرچه من مثل یکی از کنیزان تو نیستم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

13 روت در پاسخ وی گفت: «سرور من، شما نسبت به من خیلی لطف دارید. من حتی یکی از کنیزان شما نیز به حساب نمی‌آیم ولی با وجود این با سخنانتان مرا دلداری می‌دهید!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

13 روت در پاسخ گفت: «ای آقا، نسبت به بنده بسیار لطف دارید. سخنان محبّت‌آمیز شما باعث دلگرمی من، که با خادمان شما برابر نیستم، گردیده است.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

13 روت در پاسخ گفت: «ای آقا، نسبت به کنیز خود بسیار لطف دارید. سخنان محبّت‌آمیز شما برای من باعث دلگرمی شده است، اگرچه با خادمان شما برابر نیستم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




روت 2:13
15 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس قاصدان نزد یعقوب برگشته، گفتند: «نزد برادرت عیسو رسیدیم و اینک با چهارصد نفر به استقبال تو می‌آید.»


یعقوب گفت: «نه، بلکه اگر در نظرت التفات یافته‌ام، پیشکش مرا از دستم قبول فرما، زیرا که روی تو را دیدم مثل دیدن روی خدا، و مرا منظور داشتی.


عیسو گفت: «پس بعضی از این کسانی را که با منند نزد تو می‌گذارم.» یعقوب گفت: «چه لازم است، فقط در نظر آقای خود التفات بیابم.»


و او گفت: «از تمامی این گروهی که به آن برخوردم، چه مقصود داری؟» یعقوب گفت: «تا در نظر آقای خود التفات یابم.»


و دلش به دینه دختر یعقوب بسته شده، عاشق آن دختر گشت و سخنان دل‌آویز به آن دختر گفت.


و خدای قادر مطلق شما را در نظر آن مرد محترم دارد، تا برادر دیگر شما و بِنیامین را همراه شما بفرستد و من اگر بی‌اولاد شدم، بی‌اولاد شدم.»


پادشاه به صيبا گفت: «اينک تمامی دارایی مِفیبوشِت از آنِ توست.» پس صيبا گفت: «اظهار بندگی می‌نمايم‌، ای آقايم پادشاه، تمنا اينکه در نظر تو التفات يابم.»


ترس خداوند، مربی حکمت است و تواضع، پیشرو عزّت می‌باشد.


و خداوند می‌گوید که «در آن روز مرا ایشی، یعنی شوهر من خواهد خواند و دیگر مرا بَعَلی نخواهد گفت،


و هیچ‌ چیز را از راه جاه‌طلبی و تکبّر مکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.


و شوهرش برخاسته، از عقب او رفت تا دلش را برگردانيده، پيش خود باز آورد. و غلامی با دو الاغ همراه او بود. و آن زن او را به خانه پدر خود برد. و چون پدر زن او را ديد، از ملاقاتش شاد شد.


خداوند عمل تو را پاداش دهد و از جانب يهوه خدای اسرائيل، که در زير بالهايش پناه بردی، پاداش کامل به تو برسد.»


بوعَز او را گفت: «در وقت غذا اينجا بيا و از نان بخور و لقمه خود را در شيره فرو بر.» پس روت نزد دروندگان نشست و غله برشته به او دادند و خورد و سير شد و قدری هم اضافی آورد.


گفت: «کنيزت در نظرت التفات يابد.» پس آن زن راه خود را پيش گرفت و می‌خورد و ديگر غم به چهره نداشت.


و او برخاسته، رو به زمين خم شد و گفت: «اينک کنيزت بنده است تا پايهای خادمان آقای خود را بشويد.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ