مزامیر 7:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

³ ‌ای یَهوْه خدای من اگر این را کردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد،

هزارۀ نو

³ ای یهوه خدای من، اگر این را کرده باشم و دستانم به ظلم آلوده باشد؛

Persian Old Version

³ ای یهوه خدای من اگراین را کردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد،

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

³ ای خداوند، خدای من، اگر به کسی ظلم کرده‌ام،

مژده برای عصر جدید

³ ای خداوند، خدای من! اگر گناهی از من سر زده، یا به کسی ظلمی کرده باشم،

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

³ ای یَهْوه، خدای من! اگر گناهی از من سرزده باشد، یا به کسی ظلمی کرده باشم،

مزامیر 7:3 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

ایّوب 11:14

اگر در دست تو شرارت باشد، آن را از خود دور کن، و بی‌انصافی در خیمه‌های تو ساکن نشود.

مزامیر 22:12

گاوان نر بسیار دور مرا گرفته‌اند. گاوان تنومند باشان مرا احاطه کرده‌اند.

مزامیر 22:20

جان مرا از شمشیر خلاص کن؛ و یگانه مرا از دست سگان.

مزامیر 59:3

زیرا اینک برای جانم کمین می‌سازند و نیرومندان به ضد من جمع شده‌اند، بدون تقصیر من‌، ای خداوند، و بدون گناه من.

مزامیر 66:18

اگر بدی را در دل خود منظور می‌داشتم، خداوند مرا نمی‌شنید.

یوشع 22:22

«يهوه خدای خدايان! يهوه خدای خدايان! او می‌داند و اسرائيل نیز بداند اگر اين کار از سر عصیان يا از سر خيانت بر خداوند بوده باشد، امروز ما را خلاصی مدهید،

۱سموئیل 20:8

پس با بنده خود نیکویی نما، چونکه بنده خويش را با خودت به عهد خداوند در‌آوردی. اما اگر عصيان در من باشد، خودت مرا بکش، زيرا برای چه مرا نزد پدرت ببري.»

۱سموئیل 22:13

شائول به او گفت: «تو و پسر يِسا چرا بر من فتنه انگيختيد به اينکه به او نان و شمشير دادی و برای وی از خدا سؤال نمودی تا به ضدّ من برخاسته، در کمين بنشيند، چنانکه امروز شده است؟»

۱سموئیل 22:8

که تمامی شما بر من فتنه انگيز شده، کسی مرا اطلاع ندهد که پسر من با پسر يِسا عهد بسته است و از شما کسی برای من دلسوز نمی‌شود تا مرا خبر دهد که پسر من، بنده مرا برانگيخته است تا برایم به کمين بنشيند، چنانکه امروز هست.»

۱سموئیل 24:11

و ‌ای پدرم، ملاحظه کن و دامن ردای خود را در دست من ببين. از اينکه لباس تو را بريدم و تو را نکشتم بدان و ببين که بدی و خيانت در دست من نيست و به تو گناه نکرده‌ام، اما تو جان مرا شکار می‌کنی تا آن را گرفتار سازي.

۱سموئیل 24:9

و داوود به شائول گفت: «چرا سخنان مردم را می‌شنوی که می‌گويند ”داوود قصد اذيت تو را دارد.“