Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




مزامیر 69:21 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

21 مرا برای خوراک زردآب دادند و چون تشنه بودم، مرا سرکه نوشانیدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

21 به جای خوراک، مرا زرداب دادند و چون تشنه بودم، سرکه‌ام نوشانیدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

21 مرا برای خوراک زردآب دادند وچون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

21 به جای خوراک، به من زرداب دادند و به جای آب، سرکه نوشاندند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

21 هنگامی‌که گرسنه بودم زهر به من تعارف کردند؛ و وقتی تشنه بودم، سرکه به من دادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

21 به‌جای خوراک، به من زهر تعارف کردند؛ و وقتی تشنه بودم، به من سرکه دادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




مزامیر 69:21
13 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس من برگشته، تمامی ظلمهایی را که زیر آفتاب کرده می‌شود، ملاحظه کردم. و اینک اشکهای مظلومان و برای ایشان تسلی دهنده‌ای نبود! و قدرت نزد جفاکنندگان ایشان بود، اما برای ایشان تسلی دهنده‌ای نبود!


بنابراین یهوه صِبایوت درباره آن انبیا چنین می‌گوید: «اینک من به ایشان اَفسنتین خواهم خورانید و آب تلخ به ایشان خواهم نوشانید، زیرا که از انبیای اورشلیم، خدانشناسی در تمامی سرزمین منتشر شده است.»


پس ما چرا می‌نشینیم؟ جمع بشوید تا به شهرهای حصاردار داخل شویم و در آنها ساکت باشیم. زیرا که یهوه خدای ما، ما را ساکت گردانیده و آب تلخ به ما نوشانیده است، از آن رو که به خداوند گناه ورزیده‌ایم.


از این جهت یهوه صِبایوت، خدای اسرائیل چنین می‌گوید: اینک من اَفسَنتین را خوراک این قوم خواهم ساخت و آب تلخ به ایشان خواهم نوشانید.


شبانگاه زارزار گریه می‌کند، و اشکهایش بر گونه‌هایش می‌باشد. از تمامی عاشقانش برای او تسلی دهنده‌ای نیست. همه دوستانش به او خیانت ورزیده، دشمن او شده‌اند.


نجاست او در دامنش می‌باشد و آخرت خویش را به یاد نمی‌آورد. و به طوری عجیب پست گردیده، برای وی تسلی دهنده‌ای نیست. «ای یهوه، فلاکتم را ببین، زیرا که دشمن پیروز گشته است!»


سرکه آمیخته به مُر برای نوشیدن به او دادند. اما عیسی چون آن را چشید، نخواست که بنوشد. (متّی 27‏:33‏-44 ؛ مَرقُس 15‏:22‏-32؛ لوقا 23‏:33‏-43؛ یوحنا 19‏:17‏-24)


در همان لحظه یکی از آن میان دویده اسفنجی را گرفت و آن را پر از سرکه کرده بر سر نی گذارد و نزد او داشت تا بنوشد.


و شراب مخلوط به مُر به وی دادند تا بنوشد لیکن قبول نکرد.


پس شخصی دویده، اسفنجی را از سرکه پر کرد و بر سر چوبی نهاده، به او نوشانید و گفت: «بگذارید ببینیم مگر ایلیا بیاید تا او را پایین آورد.»


و سپاهیان نیز او را مسخره می‌کردند و آمده او را سرکه می‌دادند،


تا در ميان شما مرد يا زن يا طایفه يا قبیله​ای نباشد که دلش امروز از يهوه خدای ما منحرف گشته، برود و خدايان اين اقوام را عبادت نمايد، مبادا در ميان شما ريشه‌ای باشد که میوه تلخ و سمّی بار آورد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ