امثال 19:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹ فقیری که در کاملیّت خود رفتار می کند از دروغگویی که احمق باشد، بهتر است.

هزارۀ نو

¹ فقیری که در راستی خویش گام برمی‌دارد، بِه از نادانی است که زبان کج دارد.

Persian Old Version

¹ فقیری که در کاملیت خود سالک است، از دروغگویی که احمق باشد بهتر است.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹ بهتر است انسان فقیر باشد و درستکار تا اینکه بدکار باشد و نادان.

مژده برای عصر جدید

¹ بهتر است انسان فقیر باشد و با صداقت زندگی کند، تا اینکه دروغگویی احمق باشد.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹ بهتر است انسان فقیر باشد و باصداقت زندگی کند، تا این‌که دروغ‌گویی احمق باشد.

امثال 19:1 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مزامیر 26:11

و امّا من در کمال خود رفتار می‌کنم. مرا خلاصی ده و بر من رحم فرما.

مزامیر 37:26

تمامی روز رئوف است و قرض‌دهنده. و ذریّت او مبارک خواهند بود.

امثال 12:26

مرد عادل برای همسایه خود راهنما می‌شود، امّا راه شریران ایشان را گمراه می‌کند.

امثال 14:2

کسی ‌که به راستی خود رفتار می‌نماید، از خداوند می‌ترسد، امّا کسی ‌که در طریق خود کج‌رفتار است، او را تحقیر می‌نماید.

امثال 15:16

اموال اندک با ترس خداوند بهتر است از گنج عظیم با اضطراب.

امثال 16:8

اموال اندک که با انصاف باشد، بهتر است از دخل فراوان بدون انصاف.

امثال 19:22

زینت انسان نیکویی او است، و فقیر از دروغگو بهتر است.

امثال 20:7

مرد عادل که به کاملیّت خود رفتار نماید، پسرانش بعد از او خجسته خواهند شد.

امثال 28:6

فقیری که در کاملیّت خود رفتار نماید، بهتر است از دولتمند شدن با کج‌روی.

امثال 4:24

دهان دروغگو را از خود بینداز و کج‌گویی را از خود دور نما.

اِشعیا 59:3

زیرا که دستهای شما به خون و انگشتهای شما به شرارت آلوده شده است. لبهای شما به دروغ صحبت می‌نماید و زبانهای شما به شرارت سخن می‌گوید.

مَتّی 16:26

زیرا شخص را چه سود دارد که تمام دنیا را ببرد و جان خود را ببازد؟ یا اینکه آدمی چه چیز را فدیه جان خود خواهد ساخت؟

۱سموئیل 25:17

پس الان بدان و ببين که چه بايد بکنی، زيرا که بدی برای آقای ما و تمامی خاندانش مهياست، چونکه او چنان فرومایه است که هیچ کس با او سخن نتواند گفت.»

۱سموئیل 25:25

و آقايم دل خود را بر اين مرد فرومایه، يعنی نابال مشغول نسازد، زيرا که اسمش مثل خودش است. اسمش نابال است و حماقت با اوست، ليکن من کنيز تو خادمانی را که آقايم فرستاده بود، نديدم.