مَرقُس 9:6 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁶ از آن رو که نمی‌دانست چه بگوید، چونکه هراسان بودند.

هزارۀ نو

⁶ پطرس نمی‌دانست چه بگوید، زیرا سخت ترسیده بودند.

Persian Old Version

⁶ از آنرو که نمی دانست چه بگوید، چونکه هراسان بودند.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁶ پطرس این حرف را زد تا چیزی گفته باشد، چون نمی‌دانست چه بگوید و همه از ترس می‌لرزیدند.

مژده برای عصر جدید

⁶ او درست نمی‌دانست چه می‌گوید، چون بسیار ترسیده بودند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁶ او نمی‌دانست چه می‌گوید، چون او و دیگران بسیار ترسیده بودند.

مَرقُس 9:6 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مَرقُس 9:5

پس پطرس ملتفت شده، به عیسی گفت: «ای استاد، بودن ما در اینجا نیکوست! پس سه سایبان می‌سازیم، یکی برای تو و دیگری برای موسی و سومی برای ایلیا!»

مَرقُس 9:7

ناگاه ابری بر ایشان سایه انداخت و آوازی از ابر در‌ رسید که «این است پسر عزیز من، از او بشنوید.»

لوقا 9:33

و چون آن دو نفر از او جدا می‌شدند، پطرس به عیسی گفت که «ای استاد، بودن ما در اینجا خوب است. پس سه سایبان بسازیم؛ یکی برای تو و یکی برای موسی و دیگری برای ایلیا.» زیرا که نمی‌دانست چه می‌گفت.

مکاشفه 1:17

و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اوّل و آخر و زنده؛