مَرقُس 5:22 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

²² که ناگاه یکی از رئیسان کنیسه، یایرس نام آمد و چون او را بدید بر پایهایش افتاده،

هزارۀ نو

²² یکی از رئیسان کنیسه که یایروس نام داشت نیز به آنجا آمد و با دیدن عیسی به پایش افتاد

Persian Old Version

²² که ناگاه یکی از روسای کنیسه، یایرس نام آمد و چون او را بدید بر پایهایش افتاده،

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

²² در این هنگام مردی به نام یایروس که سرپرست کنیسه یهودیان آن شهر بود، خود را به عیسی رساند و در مقابل پاهای او به خاک افتاد.

مژده برای عصر جدید

²² یائیروس سرپرست كنیسهٔ آن محل آمد و وقتی او را دید، در مقابل او سجده كرد

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

²² یایروس سرپرست کنیسۀ آن محل آمد و وقتی عیسی را دید، به روی پای‌های او افتاد

مَرقُس 5:22 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مَتّی 2:11

و به خانه وارد شده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در‌ افتاده، او را پرستش کردند و صندوقچه‌های خود را گشوده، هدایای طلا و کُندُر و مُر به وی تقدیم نمودند.

مَرقُس 5:33

آن زن چون دانست که به وی چه واقع شده، ترسان و لرزان آمد و نزد او به روی در‌ افتاده، حقیقت امر را تمام و کمال به وی گفت.

مَرقُس 5:38

پس چون به خانهٔ رئیس کنیسه رسیدند، جمعی شوریده دید که گریه و شیون بسیار می‌نمودند.

لوقا 13:14

آنگاه رئیس کنیسه غضب نمود، از آنرو که عیسی او را در سبّت شفا داد. پس به مردم برگشته گفت: «شش روز است که باید کار کنید در آنها آمده شفا یابید، نه در روز سبّت.»

لوقا 5:8

شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم.»

لوقا 8:28

چون عیسی را دید، نعره زد و پیش او افتاده به صدای بلند گفت: «ای عیسی، پسر خدای تعالی! مرا با تو چه‌ کار است؟ از تو التماس دارم که مرا عذاب ندهی.»

اعمال رسولان 13:15

و بعد از خواندن کلام تورات و نوشته‌های انبیا، سران کنیسه نزد ایشان فرستاده، گفتند: «ای برادران عزیز، اگر کلامی نصیحت‌آمیز برای قوم دارید، بگویید.»

اعمال رسولان 18:17

و همه سوستِنِس رئیس کنسیه را گرفته، او را در مقابل مسند والی زدند و گالیو را از این امور هیچ پروا نبود.

اعمال رسولان 18:8

امّا کریسپوس، رئیس کنیسه با تمامی اهل خانه‌اش به خداوند ایمان آوردند و بسیاری از اهل قُرِنتُس چون شنیدند، ایمان آورده، تعمید یافتند.

مکاشفه 22:8

و من، یوحنا، این امور را شنیدم و دیدم و چون شنیدم و دیدم، افتادم تا پیش پایهای آن فرشته‌ای که این امور را به من نشان داد، سجده کنم.