مَرقُس 4:38 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده38 و او در انتهای قایق بر بالشی خفته بود. پس او را بیدار کرده گفتند: «ای استاد، آیا تو را باکی نیست که هلاک شویم؟» အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو38 امّا عیسی در عقب قایق، سر بر بالشی نهاده و خفته بود. شاگردان او را بیدار کردند و گفتند: «استاد، تو را باکی نیست که غرق شویم؟» အခန်းကိုကြည့်ပါ။Persian Old Version38 و او در موخر کشتی بر بالشی خفته بود. پس اورا بیدار کرده گفتند: «ای استاد، آیا تو را باکی نیست که هلاک شویم؟» အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر38 اما عیسی در انتهای قایق آسودهخاطر، سر را بر بالشی گذاشته و خوابیده بود. شاگردان سراسیمه او را بیدار کردند و گفتند: «استاد، به فکر ما نیستی؟ ما غرق میشویم!» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید38 در این موقع عیسی در عقب قایق، سر خود را روی بالشی گذارده و خوابیده بود. شاگردانش او را بیدار كردند و به او گفتند: «ای استاد، مگر در فكر ما نیستی؟ نزدیک است غرق شویم!» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳38 در این موقع عیسی در عقب قایق سَرخود را روی بالشی گذارده و خوابیده بود. شاگردانش او را بیدار کردند و به او گفتند: «استاد اصلاً نگران ما نیستی که داریم غرق میشویم؟!» အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |