Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




مَلاکی 1:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 خداوند می‌گوید : «شما را دوست داشته‌ام.» اما شما می‌گویید: «چگونه ما را دوست داشته‌ای؟» خداوند می‌گوید: «آیا عیسو برادر یعقوب نبود؟ ولی من یعقوب را دوست داشتم،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 خداوند می‌گوید: «من شما را دوست داشته‌ام.» اما شما می‌پرسید: «چگونه ما را دوست داشته‌ای؟» خداوند می‌گوید: «آیا عیسو برادر یعقوب نبود؟ ولی من یعقوب را دوست داشتم،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 خداوند میگوید که شما را دوست داشتهام. اما شما میگویید: چگونه ما را دوست داشتهای؟ آیا عیسو برادر یعقوب نبود و خداوند میگویدکه یعقوب را دوست داشتم،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2-3 خداوند می‌فرماید: «من شما را همیشه دوست داشته‌ام!» ولی شما می‌گویید: «تو چگونه ما را دوست داشته‌ای؟» خداوند می‌فرماید: «من جد شما یعقوب را محبت نمودم، و به این ترتیب نشان دادم که شما را دوست دارم، ولی عیسو را که برادرش بود رد کردم و سرزمین کوهستانی او را ویران نمودم و آن را جای شغالهای بیابان ساختم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2-3 خداوند می‌فرماید: «من همیشه عاشق شما بوده‌ام.» امّا شما می‌پرسید: «تو چگونه عشق خود را به ما نشان داده‌‌ای؟» خداوند در پاسخ می‌فرماید: «عیسو و یعقوب دو برادر بودند. امّا من یعقوب و نسل او را دوست داشتم، امّا از عیسو نفرت داشتم. سرزمین کوهستانی او را ویران کردم و آنجا را مسکن شغالها ساختم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2-3 خداوند می‌گوید: «من همیشه عاشق شما بوده‌ام.» امّا شما می‌پرسید: «تو چگونه عشق خود را به ما نشان داده‌ای؟» خداوند در پاسخ می‌فرماید: «عیسو و یعقوب دو برادر بودند. امّا من یعقوب و نسل او را دوست داشتم، و از عیسو نفرت داشتم. سرزمین کوهستانی او را ویران کردم و آنجا را مسکن شغال‌ها ساختم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




مَلاکی 1:2
32 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

خداوند به او گفت: «دو ملت در بطن تو هستند، و دو قوم از رحم تو جدا شوند. و قومی بر قومی تسلط خواهد یافت، و بزرگ، کوچک را بندگی خواهد نمود.»


و نخستین، سرخ‌فام بیرون آمد و تمامی بدنش مانند پوستین، پشمین بود. و او را عیسو نام نهادند.


و بعد از آن، برادرش بیرون آمد و پاشنه عیسو را به ‌دست خود گرفته بود. و او را یعقوب نام نهادند. و در حین به دنیا آمدن ایشان، اسحاق، شصت ساله بود.


آنگاه لرزه‌ای شدید بر اسحاق مستولی شده، گفت: «پس آن که بود که شکاری صید کرده، برایم آورد، و قبل از آمدن تو از همه خوردم و او را برکت دادم، و به راستی هم او مبارک خواهد بود؟»


و به من گفت: به یقین من تو را بارور و زیاد گردانم و از تو قومهای بسیار به وجود آورم و این زمین را بعد از تو به نسل تو، به میراث ابدی خواهم داد.


متبارک باد یهوه خدای تو، که بر تو رغبت داشته، تو را بر تخت اسرائیل نشانید. از این سبب که خداوند، اسرائیل را تا به ابد دوست می‌دارد، تو را بر پادشاهی برپا نموده است تا داوری و عدالت را به جا آوری.»


یِهورام گفت: «به کدام راه برویم؟» یِهوشافاط گفت: «به راه بیابان اِدوم.»


چونکه در نظر من گرانبها و محترم بودی و من تو را دوست می‌داشتم. پس مردمان را به عوض تو و قومها را در عوض جان تو تسلیم خواهم نمود.


این کیست که از اِدوم با لباس سرخ، از بصره می‌آید؟ این کیست که به لباس جلیل خود آراسته است و در زیادی قوت خویش گام برمی‌دارد؟ «آن منم! من که به عدالت صحبت می‌کنم و برای نجات، نیرومند می‌باشم.»


‌ای شما که اهل این عصر می‌باشید، کلام خداوند را بفهمید! آیا من برای اسرائیل مثل بیابان یا زمین تاریکی غلیظ شده‌ام؟ پس قوم من چرا می‌گویند که ”سران خود شده‌ایم و بار دیگر نزد تو نخواهیم آمد.“


خداوند چنین می‌گوید: «پدران شما در من چه بی‌انصافی یافتند که از من دوری ورزیدند و چیزهای پوچ را پیروی کرده، خود پوچ شدند؟


خداوند از جای دور به من ظاهر شد و گفت «با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از این جهت تو را به محبت جذب نمودم.


خداوند چنین می‌گوید: «به خاطر سه و چهار تقصیر اِدوم، مجازاتش را نخواهم برگردانید، زیرا که برادر خود را به شمشیر تعقیب نمود و شفقت را به تمامی به کنار نهاد؛ خشم او پیوسته می‌درید و غضب خود را دایم نگاه می‌داشت.


شما خداوند را به سخنان خود خسته نموده‌اید و می‌گویید: «چگونه او را خسته نموده‌ایم؟» از اینکه گفته‌اید «همه بدکاران به نظر خداوند پسندیده می‌باشند و او از ایشان مسرور است.» یا اینکه «خدایی که داوری کند، کجا است؟»


لیکن او چون خواست خود را توجیه نماید، به عیسی گفت: «ولی همسایه من کیست؟»


«این است حکم من که یکدیگر را محبّت نمایید، همچنان ‌که شما را محبّت نمودم.


ليکن خداوند به پدران تو رغبت داشته، ايشان را محبت می‌نمود، و بعد از ايشان نسل ایشان يعنی شما را از همه قومها برگزيد، چنانکه امروز شده است.


ليکن يهوه خدايت نخواست بَلَعام را بشنود، پس يهوه خدايت لعنت را به جهت تو، به برکت تبديل نمود، چونکه يهوه خدايت تو را دوست می‌داشت.


به درستی که قوم خود را دوست می‌دارد. و تمامی مقدسانش در دست تو هستند. و نزد پايهای تو نشسته، هر يکی از کلام تو بهره‌مند می‌شوند.


و از اين جهت که پدران تو را دوست داشته، نسل ايشان را بعد از ايشان برگزيده بود، تو را به حضور خود با قوت عظيم از مصر بيرون آورد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ