لوقا 9:45 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁴⁵ ولی آنها این سخن را درک نکردند و از ایشان مخفی داشته شد که آن را نفهمند و ترسیدند که آن را از عیسی بپرسند. (متّی 18‏:1‏-5)

هزارۀ نو

⁴⁵ امّا منظور وی را درنیافتند؛ بلکه از آنان پنهان ماند تا درکش نکنند؛ و می‌ترسیدند در این باره از او سؤال کنند.

Persian Old Version

⁴⁵ ولی این سخن را درک نکردند و از ایشان مخفی داشته شد که آن را نفهمند و ترسیدند که آن را از وی بپرسند.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁴⁵ اما شاگردان منظور او را نفهمیدند، چون ذهنشان کور شده بود و می‌ترسیدند در این باره از او سؤال کنند.

مژده برای عصر جدید

⁴⁵ امّا آنان نفهمیدند چه می‌گوید. مقصود عیسی به طوری برای آنان پوشیده بود كه آن را نفهمیدند و می‌ترسیدند آن را از او بپرسند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁴⁵ امّا آنان نفهمیدند چه می‌گوید. مقصود عیسی چنان برای آنان پوشیده بود که از درک آن عاجز بودند و می‌ترسیدند دربارۀ آن از او سؤال کنند.

لوقا 9:45 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مَتّی 16:22

امّا پطرس او را گرفته، شروع کرد به منع نمودن و گفت: «حاشا از تو، ‌ای خداوند! این بر تو هرگز واقع نخواهد شد!»

مَتّی 17:22

و چون ایشان در جلیل می‌گشتند، عیسی به ایشان گفت: «پسر انسان به دست مردم تسلیم کرده خواهد شد،

مَرقُس 9:10

و این سخن را در خاطر خود نگاه داشته، از یکدیگر سؤال می‌کردند که 'برخاستن از مردگان' چه باشد.

مَرقُس 9:32

اما این سخن را درک نکردند و ترسیدند که از او بپرسند. (متّی ۱۸: ۱‏-۶، لوقا ۹: ۴۶‏-۴۸)

لوقا 18:34

امّا ایشان چیزی از این صحبت نفهمیدند و این سخن از ایشان مخفی داشته شد و آنچه می‌گفت، درک نکردند. (متّی 20‏:29‏-34؛ مَرقُس 10‏:46‏- و52)

لوقا 2:50

ولی آن سخنی را که به ایشان گفت، نفهمیدند.

لوقا 9:46

و در میان ایشان بحثی در گرفت که کدام‌یک از ما بزرگتر است.

یوحنا 12:16

و شاگردانش ابتدا این چیزها را نفهمیدند، لکن چون عیسی جلال یافت، آنگاه به‌ خاطر آوردند که این چیزها دربارهٔ او نوشته شده است و همچنان با او کرده بودند.

یوحنا 12:34

پس همه به او جواب دادند: «ما از تورات شنیده‌ایم که مسیح تا به ابد باقی می‌ماند. پس چگونه تو می‌گویی که پسر انسان باید بالا کشیده شود؟ کیست این پسر انسان؟»

یوحنا 14:5

توما به او گفت: «ای آقا، نمی‌دانیم کجا می‌روی. پس چگونه راه را توانیم دانست؟»

یوحنا 4:33

شاگردان به یکدیگر گفتند: «مگر کسی برای او خوراکی آورده باشد!»