لوقا 8:37 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

³⁷ پس تمام خلق مرز و بوم جَدَریان از او خواهش نمودند که از نزد ایشان روانه شود، زیرا ترسی شدید بر ایشان چیره شده بود. پس او به قایق سوار شده مراجعت نمود.

هزارۀ نو

³⁷ پس همۀ مردمِ ناحیۀ جِراسیان از عیسی خواستند از نزدشان برود، زیرا ترسی عظیم بر آنان چیره شده بود. او نیز سوار قایق شد و رفت.

Persian Old Version

³⁷ پس تمام خلق مرزوبوم جدریان از او خواهش نمودند که از نزد ایشان روانه شود، زیرا خوفی شدید بر ایشان مستولی شده بود. پس او به کشتی سوار شده مراجعت نمود.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

³⁷ مردم که از این واقعه دچار وحشت شده بودند، از عیسی خواهش کردند که از آنجا برود و دیگر کاری به کارشان نداشته باشد. پس او سوار قایق شد تا به کناره دیگر دریاچه بازگردد.

مژده برای عصر جدید

³⁷ بعد تمام مردم ناحیهٔ جدریان از عیسی خواهش كردند كه از آنجا برود زیرا بسیار هراسان بودند. بنابراین عیسی سوار قایق شد و به طرف دیگر دریا بازگشت.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

³⁷ بعد تمام مردم ناحیۀ جَدَریان از عیسی خواهش کردند که از آنجا برود زیرا بسیار ترسیده بودند. بنابراین عیسی سوار قایق شد و به‌طرف دیگر دریا بازگشت.

لوقا 8:37 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۱پادشاهان 17:18

آن زن به ایلیا گفت: «ای مرد خدا، مرا با تو چه‌ کار است؟ آیا نزد من آمدی تا گناه مرا به یاد آوری و پسر مرا بکشی؟»

مَتّی 8:34

و اینک تمام شهر برای ملاقات عیسی بیرون آمد. چون او را دیدند، التماس نمودند که از حدود ایشان بیرون رود.

مَرقُس 5:17

پس شروع به التماس نمودند که از حدود ایشان روانه شود.

لوقا 10:16

آنکه شما را شنود، مرا شنیده و کسی ‌که شما را حقیر شمارد، مرا حقیر شمرده و هر ‌که مرا حقیر شمارد، فرستنده مرا حقیر شمرده باشد.»

لوقا 5:8

شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم.»

لوقا 8:28

چون عیسی را دید، نعره زد و پیش او افتاده به صدای بلند گفت: «ای عیسی، پسر خدای تعالی! مرا با تو چه‌ کار است؟ از تو التماس دارم که مرا عذاب ندهی.»

لوقا 8:36

و آنانی که این را دیده بودند، ایشان را خبر دادند که آن دیوانه چطور شفا یافته بود.

لوقا 8:38

امّا آن شخصی که دیوها از وی بیرون رفته بودند، از او درخواست کرد که با وی باشد. لیکن عیسی او را روانه فرموده، گفت:

لوقا 9:5

و هر ‌که شما را نپذیرد، وقتی که از آن شهر بیرون شوید، خاک پایهای خود را نیز بیفشانید تا بر ایشان شهادتی شود.»

لوقا 9:56

زیرا که پسر انسان نیامده است تا جان مردم را هلاک سازد، بلکه تا نجات دهد.» پس به دهکده‌ای دیگر رفتند.

اعمال رسولان 16:39

و آمده، به ایشان التماس نموده، بیرون آوردند و خواهش کردند که از شهر بروند.

تثنیه 5:25

و اما الان چرا بميريم زيرا که اين آتش عظيم ما را خواهد سوخت، اگر صدای يهوه خدای خود را بیش از این بشنويم، خواهيم مرد.

۱سموئیل 6:20

و مردمان بيت شمس گفتند: «کيست که به حضور اين خدای قدّوس، يعنی يهوه می‌تواند بايستد و از ما نزد که خواهد رفت؟»