لوقا 7:21 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

²¹ در همان لحظه عیسی بسیاری را از مرضها و بلایا و ارواح پلید شفا داد و کوران بسیاری را بینایی بخشید.

هزارۀ نو

²¹ در همان ساعت، عیسی بسیاری را از بیماریها و دردها و ارواح پلید شفا داد و نابینایان بسیار را بینایی بخشید.

Persian Old Version

²¹ در همان ساعت، بسیاری را از مرضهاو بلایا و ارواح پلید شفا داد و کوران بسیاری رابینایی بخشید.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

²¹ در همان لحظه، عیسی بسیاری را از بیماریها و امراض و ارواح پلید شفا داد، و به نابینایان بینایی بخشید.

مژده برای عصر جدید

²¹ همان ساعت عیسی عدّهٔ كثیری را كه گرفتار ناخوشی‌ها، بلاها و ارواح پلید بودند، شفا داد و به نابینایان زیادی بینایی بخشید.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

²¹ همان موقع عیسی عدّۀ کثیری را که گرفتار ناخوشی‌ها، بلاها و ارواح پلید بودند شفا داد و به نابینایان زیادی بینایی بخشید.

لوقا 7:21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۱پادشاهان 8:37

اگر در زمین قحطی باشد و اگر وبا یا باد سوزان یا کَپَک باشد، و اگر ملخ یا کرم باشد، و اگر دشمنان ایشان، آنها را در شهرهای زمین ایشان محاصره نمایند، هر بلایی یا هر مرضی که بوده باشد،

لاویان 14:48

اما کاهن بیاید و ملاحظه نماید. اگر بعد از اندود کردن خانه، آفت در خانه پخش نشده باشد، پس کاهن حکم به پاکی خانه بدهد، زیرا آفت رفع شده است.

مَتّی 4:23

و عیسی در تمام جلیل می‌گشت و در کنیسه‌های ایشان تعلیم داده، به بشارت پادشاهی موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا می‌داد.

مَتّی 4:24

و اسم او در تمام سوریه شهرت یافت، و جمیع مریضانی که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و غشی‌ها و مفلوجان را نزد او آوردند، و ایشان را شفا بخشید.

مَرقُس 3:10

زیرا که بسیاری را شفا می‌داد، به قسمی که هر ‌که صاحب دردی بود بر او هجوم می‌آورد تا او را لمس نماید.

مَرقُس 5:29

در ساعت ریزش خون او قطع شده، در تن خود فهمید که از آن بلا شفا یافته است.

مَرقُس 5:34

او وی را گفت: «ای دختر، ایمانت تو را شفا داده است. به سلامتی برو و از بلای خویش آزاد باش.»

لوقا 7:20

آن دو نفر نزد وی آمده، گفتند: «یحیی تعمید‌ دهنده ما را نزد تو فرستاده، می‌گوید: 'آیا تو همان کسی هستی که باید بیاید، یا منتظر دیگری باشیم.'»

عبرانیان 12:6

زیرا هر ‌که را خداوند دوست می‌دارد، توبیخ می‌فرماید و هر فرزند مقبول خود را به شلاق می‌زند.»