لوقا 5:8 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم.»

هزارۀ نو

⁸ چون شَمعون پطرس این را دید، به پاهای عیسی افتاد و گفت: «ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم!»

Persian Old Version

⁸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند از من دور شو زیرا مردی گناهکارم.»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁸ وقتی شمعون پطرس به خود آمد و پی برد که چه معجزه‌ای رخ داده است، در مقابل عیسی زانو زد و گفت: «سَروَر من، از من دور شو، چون من ناپاکتر از آنم که در حضور تو بایستم.»

مژده برای عصر جدید

⁸ وقتی شمعون پطرس متوجّه شد كه چه اتّفاقی افتاده است، پیش عیسی زانو زد و عرض كرد: «ای خداوند، از نزد من برو چون من خطاكارم.»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁸ وقتی شمعون پطرس متوجّه شد که چه اتّفاقی افتاده است، پیش عیسی زانو زد و عرض کرد: «ای خداوند، از من دور شو، چون من گناه‌کارم.»

لوقا 5:8 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۲سموئیل 6:9

در آن روز، داوود از خداوند ترسيده، گفت که: «صندوق خداوند نزد من چگونه بيايد؟»

۱پادشاهان 17:18

آن زن به ایلیا گفت: «ای مرد خدا، مرا با تو چه‌ کار است؟ آیا نزد من آمدی تا گناه مرا به یاد آوری و پسر مرا بکشی؟»

ایّوب 40:4

اینک من حقیر هستم و به تو چه جواب دهم؟ دست خود را به دهانم گذاشته‌ام.

خروج 20:19

و به موسی گفتند: «تو به ما سخن بگو و خواهيم شنيد، اما خدا به ما نگويد، مبادا بميريم.»

اِشعیا 6:5

پس گفتم: «وای بر من که هلاک شده‌ام، زیرا که مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکنم و چشمانم یهوه صِبایوت پادشاه را دیده است.»

مَتّی 17:6

و چون شاگردان این را شنیدند، به روی افتاده، بی‌نهایت ترسان شدند.

مَتّی 2:11

و به خانه وارد شده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در‌ افتاده، او را پرستش کردند و صندوقچه‌های خود را گشوده، هدایای طلا و کُندُر و مُر به وی تقدیم نمودند.

مَتّی 8:8

یوزباشی در جواب گفت: «ای آقا، لایق آن نیستم که زیر سقف من آیی. بلکه فقط سخنی بگو و خادم من شفا خواهد یافت.

لوقا 5:7

و به رفقای خود که در قایق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو قایق را پر کردند تا به آنجا که نزدیک بود غرق شوند.

لوقا 5:9

چونکه به ‌سبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی چیره شده بود.

یوحنا 11:32

و مریم چون به ‌جایی که عیسی بود رسید، او را دیده، بر قدمهای او افتاد و به او گفت: «ای آقا، اگر در اینجا می‌بودی، برادر من نمی‌مرد.»

۱قرنتیان 13:12

زیرا که اکنون در آینه به طور محو می‌بینم، لیکن آن زمان روبرو؛ الان اندک معرفتی دارم، لیکن آن زمان خواهم شناخت، چنانکه نیز شناخته شدم.

مکاشفه 1:17

و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اوّل و آخر و زنده؛

داوران 13:22

و مانوح به زنش گفت: «البته خواهيم مرد، زيرا خدا را ديديم!»

۱سموئیل 6:20

و مردمان بيت شمس گفتند: «کيست که به حضور اين خدای قدّوس، يعنی يهوه می‌تواند بايستد و از ما نزد که خواهد رفت؟»