لوقا 18:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

³ و در همان شهر بیوه‌زنی بود که پیش وی مرتب آمده می‌گفت: 'داد مرا از دشمنم بگیر.'

هزارۀ نو

³ در همان شهر بیوه‌زنی بود که پیوسته نزدش می‌آمد و از او می‌خواست دادش از دشمن بستاند.

Persian Old Version

³ ودر همان شهر بیوهزنی بود که پیش وی آمده میگفت، داد مرا از دشمنم بگیر.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

³ بیوه‌زنی از اهالی همان شهر، دائماً نزد او می‌آمد و می‌گفت: ”در این دعوای حقوقی، حق مرا از دشمنم بگیر.“

مژده برای عصر جدید

³ در همان شهر بیوه‌زنی زندگی می‌کرد كه نزد او می‌آمد و از دست دشمن خود شكایت می‌کرد.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

³ در همان شهر، بیوه‌زنی زندگی می‌کرد که نزد او می‌آمد و از دست دشمن خود شکایت می‌کرد.

لوقا 18:3 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

ایّوب 22:9

بیوه‌زنان را دست خالی رد نمودی، و بازوهای یتیمان شکسته گردید.

ایّوب 29:13

برکت شخصی که در هلاکت بود، به من می‌رسید و دل بیوه‌زن را خوش می‌ساختم.

اِشعیا 1:17

نیکوکاری را بیاموزید و انصاف را بطلبید. مظلومان را رهایی دهید. یتیمان را دادرسی کنید و بیوه‌زنان را حمایت نمایید.

اِرمیا 5:28

فربه و آراسته می‌شوند، کارهای زشتشان را حدی نیست. به شکایت یتیمان رسیدگی نمی‌کنند تا داد آنها را بگیرند، و به دفاع از حق محتاجان برنمی‌خیزند.

مَتّی 5:25

با شاکی خود مادامی که با وی در راه هستی صلح کن، مبادا شاکی، تو را به قاضی سپارد و قاضی، تو را به داروغه تسلیم کند و در زندان افکنده شوی.

لوقا 18:2

پس گفت که «در شهری یک قاضی بود که نه ترس از خدا و نه باکی از انسان می‌داشت.

لوقا 18:4

قاضی تا مدّتی به وی اعتنا ننمود و لکن بعد از آن با خود گفت: 'هرچند از خدا نمی‌ترسم و از مردم باکی ندارم،

لوقا 18:5

لیکن چون این بیوه‌زن مرا زحمت می‌دهد، به داد او می‌رسم، مبادا پیوسته آمده مرا به رنج آورد.'

تثنیه 27:19

”ملعون باد کسی ‌که داوری غريب و يتيم و بيوه را منحرف سازد.“ و تمامی قوم بگويند: ”آمين!“