لوقا 18:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

² پس گفت که «در شهری یک قاضی بود که نه ترس از خدا و نه باکی از انسان می‌داشت.

هزارۀ نو

² فرمود: «در شهری قاضی‌ای بود که نه از خدا باکی داشت، نه به خلق خدا توجهی.

Persian Old Version

² پس گفت که «در شهری داوری بود که نه ترس از خدا و نه باکی از انسان میداشت.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

² پس چنین فرمود: «در شهری، قاضی‌ای بود که نه از خدا می‌ترسید و نه اعتنایی به مردم می‌کرد.

مژده برای عصر جدید

² او فرمود: «در شهری قاضی‌ای بود كه نه ترس از خدا داشت و نه توجّهی به خلق.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

² او فرمود: «در شهری قاضی‌ای بود که نه ترس از خدا داشت و نه توجّهی به خلق.

لوقا 18:2 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

امثال 29:7

مرد عادل شکایت فقیر را درک می‌کند، امّا شریر برای دانستن آن فهم ندارد.

اِشعیا 33:8

شاهراهها ویران می‌شود و رهگذران تلف می‌گردند. عهد را شکسته است و شهرها را خوار نموده، به مردمان اعتنا نکرده است.

لوقا 18:3

و در همان شهر بیوه‌زنی بود که پیش وی مرتب آمده می‌گفت: 'داد مرا از دشمنم بگیر.'

لوقا 18:4

قاضی تا مدّتی به وی اعتنا ننمود و لکن بعد از آن با خود گفت: 'هرچند از خدا نمی‌ترسم و از مردم باکی ندارم،

لوقا 20:13

آنگاه صاحب باغ گفت: 'چه کنم؟ پسر محبوب خود را می‌فرستم شاید چون او را بینند، احترام خواهند نمود.'

عبرانیان 12:9

و دیگر پدران جسم خود را وقتی داشتیم که ما را تنبیه می‌نمودند و ایشان را احترام می‌نمودیم، آیا از طریق برتر پدر روحها را اطاعت نکنیم تا زنده شویم؟