Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




لاویان 24:11 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

11 پسر زن اسرائیلی به آن اسم کفر گفت و لعنت کرد. پس او را نزد موسی آوردند و نام مادر او شِلومیت دختر دِبری از قبیله دان بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

11 پسری که مادرش اسرائیلی بود ناسزاگویان، نام مقدس را کفر گفت؛ پس او را نزد موسی آوردند. مادر او شِلومیت نام داشت، دخترِ دِبْری از قبیلۀ دان.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

11 و پسر زن اسرائیلی اسم را کفر گفت ولعنت کرد. پس او را نزد موسی آوردند و نام مادراو شلومیت دختر دبری از سبط دان بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

11 هنگام نزاع مردی که پدرش مصری بود به خداوند کفر گفت. پس او را نزد موسی آوردند. (مادر آن مرد، دختر دبری از قبیلهٔ دان بود و شلومیت نام داشت.)

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

11 این مرد که نام مادرش شِلومیت دختر دِبْری از طایفه دان بود، به خداوند کُفر و ناسزا گفت. پس او را نزد موسی آوردند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




لاویان 24:11
33 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

ليکن چون از اين امر باعث کفر گفتن دشمنان خداوند شده‌ای، پسری نيز که برای تو زاييده شده است، به یقین خواهد مرد.»


و دو نفر از افراد فرومایه را پیش او وادارید که بر او شهادت داده، بگویند که ”تو خدا و پادشاه را لعنت کرده‌ای.“ پس او را بیرون کشیده، سنگسار کنید تا بمیرد.»


و دو نفر از افراد فرومایه درآمده، پیش او نشستند و آن مردان فرومایه به حضور قوم بر نابوت شهادت داده، گفتند که ”نابوت بر خدا و پادشاه لعنت کرده است.“ و او را از شهر بیرون کشیده، سنگسارش نمودند تا بِمُرد.


و حِزِقیا شما را بر یهوه مطمئن نسازد و نگوید که یهوه، به یقین ما را خواهد رهانید و این شهر به ‌دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.


از تمامی خدایان این زمینها کدامند که زمین خویش را از دست من نجات داده‌اند تا یهوه، اورشلیم را از دست من نجات دهد؟»


پس اِلیاقیم پسر حِلقیا که مباشر خانه بود و شِبنا کاتب و یوآخ پسر آساف وقایع نگار، با جامه دریده نزد حِزِقیا آمدند و سخنان رِبشاقی را به او باز‌ گفتند.


«به حِزِقیا، پادشاه یهودا چنین گویید: ”خدای تو که به او توکل می‌نمایی، تو را فریب ندهد و نگوید که اورشلیم به ‌دست پادشاه آشور تسلیم نخواهد شد.


کیست که او را اهانت کرده، کفر گفته‌ای؟ و کیست که بر او صدای خویش بلند کرده، چشمان خود را به آسمانها افراشته‌ای؟ مگر قدوس اسرائیل نیست؟


و اِشعیا به ایشان گفت: «به آقای خود چنین گویید که ”خداوند چنین می‌فرماید: از سخنانی که شنیدی که بندگان پادشاه آشور به آنها به من کفر گفته‌اند، مترس.


لیکن الان دست خود را دراز کن و تمامی دارایی او را لمس نما، که پیش روی تو، تو را لعن خواهد نمود.»


در این همه، ایوب گناه نکرد و خدا را به بی‌انصافی متهم نکرد..


و واقع می‌شد که چون دوره روزهای مهمانی‌ ایشان به سر می‌رسید، ایوب فرستاده، ایشان را تقدیس می‌نمود و بامدادان برخاسته، قربانی‌های سوختنی، به شماره همه ایشان تقدیم می‌کرد، زیرا می‌گفت: «شاید پسران من گناه کرده، خدا را در دل خود لعن نموده باشند» و ایوب همیشه چنین می‌کرد.


الان دست خود را دراز کرده، استخوان و گوشت او را لمس نما و تو را پیش روی تو لعن خواهد نمود.»


‌ای خداوند، این را به یاد آور که دشمن ملامت می‌کند و مردم جاهل نام تو را اهانت می‌نمایند.


‌ای خدا، برخیز و دعوای خود را برپا دار؛ و به یاد آور که احمق تمامی روز تو را ملامت می‌کند.


تا بر قوم پيوسته داوری نمايند؛ هر امر بزرگ را نزد تو بياورند، امّا هر امر کوچک را خود حل و فصل نمایند. به این طور بار خود را سبک خواهی کرد و ايشان با تو متحمل آن خواهند شد.


آنها در داوری قوم پيوسته مشغول می‌بودند. هر امر مشکل را نزد موسی می‌آوردند، ولی هر مشاجره کوچک را خود حل و فصل می​کردند.


نام يهوه، خدای خود را به باطل مبر، زيرا خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد، بی‌گناه نخواهد شمرد.


به خدا ناسزا مگو و رئيس قوم خود را لعنت مکن.


و خدا باز به موسی گفت: «به قوم اسرائیل چنين بگو، يهوه خدای پدران شما، خدای ابراهيم و خدای اسحاق و خدای يعقوب مرا نزد شما فرستاده. اين است نام من تا به ابد و همه نسلها مرا به این نام یاد خواهند کرد.


آنان با پریشانی و گرسنگی در آن خواهند گشت و هنگامی که گرسنه شوند، خویشتن را خشمگین خواهند ساخت و پادشاه و خدای خود را لعنت کرده، به بالا خواهند نگریست.


پسر زن اسرائیلی که پدرش مرد مصری بود، به میان قوم اسرائیل بیرون رفت، در میان پسر زن اسرائیلی و مردی اسرائیلی در اردوگاه نزاعی درگرفت.


در همان لحظه کاهن اعظم لباس خود را چاک زده گفت: «کفر گفت! دیگر ما را چه نیاز به شاهدان است؟ هم‌ اکنون کفرش را شنیدید!


زیرا که «به خاطر شما در میان قومها اسم خدا را کفر می‌گویند»، چنانکه نوشته شده است.


که سابق کفرگو و ستمگر و زورگو بودم، لیکن رحم یافتم از آن رو که از جهالت در بی‌ایمانی کردم.


و به خدای آسمان به‌ خاطر دردها و دملهای خود کفر می‌گفتند و از اعمال خود توبه نکردند.


و تگرگ بزرگ که گویا به وزن یک مَن بود، از آسمان بر مردم بارید و مردم به ‌سبب صدمه تگرگ، خدا را کفر گفتند زیرا که صدمه‌اش بینهایت سخت بود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ