Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




ایّوب 10:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 «جانم از حیاتم بیزار است. پس ناله خود را روان می‌سازم و در تلخی جان خود سخن می‌رانم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 «از زندگی بیزارم؛ پس شِکوۀ خویش بی‌مهابا بیان خواهم داشت، و در تلخیِ جانِ خود سخن خواهم راند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 «جانم از حیاتم بیزار است. پس ناله خود را روان میسازم و در تلخی جان خود سخن میرانم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 از زندگی بیزارم. پس بگذارید زبان به شکایت گشوده، از تلخی جانم سخن بگویم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 از زندگی سیر شده‌ام، بنابراین می‌خواهم از زندگی تلخ و زار خود ناله و شکایت کنم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 من از زندگی خود بیزارم؛ بنابراین می‌خواهم بی‌مهابا از زندگی و تلخی جانم شکایت کنم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




ایّوب 10:1
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و خودش سفر یک روزه به بیابان کرده، رفت و زیر درخت اَردجی نشست و برای خویشتن مرگ را خواسته، گفت: «ای خداوند بس است! جان مرا بگیر، زیرا که از پدرانم بهتر نیستم.»


کاش که مرا در عالم مردگان پنهان کنی؛ و تا غضبت فرو نشیند، مرا پوشیده سازی؛ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری.


حتی اگر به راستی هم که خطا کرده‌ام، خطای من نزد من می‌ماند.


در قحط، تو را از مرگ فدیه خواهد داد، و در جنگ، از دم شمشیر.


آیا گمان می‌برید که سخنان را تنبیه می‌نمایید و سخنان مایوس را که مثل باد است؟


پس من نیز دهان خود را نخواهم بست. از تنگی روح خود سخن می‌رانم، و از تلخی جانم شکایت خواهم کرد.


بی قوت می‌شوم؛ نمی‌خواهم تا به ابد زنده بمانم. مرا به حال خود واگذار زیرا روزهایم دمی بیش نیست.


اگر کامل هستم، خویشتن را کسی نمی‌شمارم، و از جان خود بیزارم.


چه بگویم چونکه او به من گفته است و خود او کرده است. تمامی سالهای خود را به خاطر تلخی جانم آهسته خواهم رفت.


اینک تلخی سخت من باعث سلامتی من شد. از راه لطف جانم را از چاه هلاکت برآوردی، زیرا که تمامی گناهانم را به پشت سر خود انداختی.


پس حال، ‌ای خداوند، جانم را از من بگیر، زیرا که مردن، از زنده ماندن برای من بهتر است.»


و چون آفتاب برآمد، خدا بادی سوزان از جانب شرق وزانید و آفتاب بر سر یونس تابید به حدی که بی‌تاب شده، آرزوی مرگ نمود و گفت: «مردن برایم از زنده ماندن بهتر است.»


و اگر با من چنين رفتار نمايی، پس هرگاه در نظر تو التفات يافتم مرا کشته، نابود ساز تا بدبختی خود را نبينم.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ