Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




یوحنا 4:31 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

31 و در حین آن شاگردان او خواهش نموده، گفتند: «ای استاد، بخور.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

31 در این میان، شاگردان از او خواهش کرده، گفتند: «استاد، چیزی بخور.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

31 و در اثنا آن شاگردان او خواهش نموده، گفتند: «ای استاد بخور.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

31 در این میان، شاگردان اصرار می‌کردند که عیسی چیزی بخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

31 در این ضمن شاگردان از عیسی خواهش كرده گفتند: «ای استاد، چیزی بخور.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

31 در این میان، شاگردان از عیسی خواهش کرده گفتند: «ای استاد، چیزی بخور.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




یوحنا 4:31
18 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و غذا پیش او نهادند. او گفت: «تا مقصود خود را بازگو نکنم، چیزی نخورم.» گفت: «بگو.»


و تعظیم در کوچه‌ها را و اینکه مردم ایشان را 'استاد' بخوانند.


لیکن شما 'استاد' خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است یعنی مسیح و جمیع شما برادرانید.


و یهودا که تسلیم‌کننده وی بود، به جواب گفت: «ای استاد، آیا من آنم؟» به وی گفت: «تو خود گفتی!»


در همان لحظه نزد عیسی آمده گفت: «سلام، استاد!» و او را بوسید.


پطرس به‌ خاطر آورده، وی را گفت: «ای استاد، اینک درخت انجیری که نفرینش کردی، خشک شده!»


و وقتی آمد، در دم نزد وی شده، گفت: «ای استاد!» و وی را بوسید.


پس پطرس ملتفت شده، به عیسی گفت: «ای استاد، بودن ما در اینجا نیکوست! پس سه سایبان می‌سازیم، یکی برای تو و دیگری برای موسی و سومی برای ایلیا!»


پس عیسی روی گردانیده، آن دو نفر را دید که از عقب می‌آیند. به ایشان گفت: «چه می‌خواهید؟» به او گفتند: «رَبّای (یعنی ‌ای استاد) در کجا منزل می‌نمایی؟»


نَتَنائیل در جواب او گفت: «ای استاد، تو پسر خدایی! تو پادشاه اسرائیل هستی!»


شاگردان او را گفتند: «استاد، الان یهودیان می‌خواستند تو را سنگسار کنند؛ و آیا باز می‌خواهی به آنجا بروی؟»


او در شب نزد عیسی آمده، به وی گفت: «ای استاد، می‌دانیم که تو معلّم هستی که از جانب خدا آمده‌ای زیرا هیچ‌‌کس نمی‌تواند معجزاتی را که تو نشان می‌دهی بنماید، جز اینکه خدا با وی باشد.»


پس به نزد یحیی آمده، به او گفتند: «ای استاد، آن شخصی که با تو در آنطرف اُردن بود و تو برای او شهادت دادی، اکنون او تعمید می‌دهد و همه نزد او می‌آیند.»


پس از شهر بیرون شده، نزد او می‌آمدند.


به ایشان گفت: «من غذایی دارم که بخورم و شما آن را نمی‌دانید.»


و چون او را در آن طرف دریا یافتند، به او گفتند: «ای استاد، کی به اینجا آمدی؟»


و شاگردانش از او سؤال کرده، گفتند: «ای استاد، گناه که کرد، این شخص یا والدین او که کور زاییده شد؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ