Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




یوحنا 20:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 صبحگاهان در اوّل هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به‌ سر قبر ‌آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 در نخستین روز هفته، سحرگاهان، هنگامی که هوا هنوز تاریک بود، مریم مَجدَلیّه به مقبره آمد و دید که سنگ از برابر آن برداشته شده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 بامدادان در اول هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه بهسر قبرآمدو دید که سنگ از قبر برداشته شده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 روز یکشنبه، صبح زود، وقتی هوا هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به سوی قبر رفت و با کمال تعجب دید که آن سنگ از جلوِ مقبره کنار رفته است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 بامداد روز اول هفته وقتی هوا هنوز تاریک بود. مریم مجدلیه بر سر قبر آمد و دید كه سنگ از جلوی قبر برداشته شده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 در سحرگاه نخستین روز هفته وقتی هوا هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه بر سر قبر آمد و دید که سنگ از جلوی قبر برداشته شده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




یوحنا 20:1
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

که از آن جمله مریم مَجدَلیه بود و مریم مادر یعقوب و یوشا و مادر پسران زِبِدی. (متّی 27‏:57‏-61 ؛ مَرقُس 15‏:42‏-47؛ لوقا 23‏:50‏-56؛ یوحنا 19‏:38‏-42)


او را در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده برفت.


پس بفرما قبر را تا سه روز نگاهبانی کنند، مبادا شاگردانش در شب آمده او را بدزدند و به مردم گویند که 'از مردگان برخاسته است' و گمراهی آخر از اوّل بدتر شود.»


پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند.


و بعد از سبّت، هنگام سپیده‌دم روز اوّل هفته، مریم مجدلیه و مریم دیگر برای دیدن قبر آمدند.


که ناگاه زلزله‌ای بزرگ به وقوع پیوست، از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده بر آن بنشست.


پس یوسف کتانی خریده، آن را از صلیب به زیر آورد و به آن کتان کفن کرده، در قبری که از سنگ تراشیده بود نهاد و سنگی بر سر قبر غلطانید.


و صبحگاهان، روز اوّل هفته چون برخاسته بود، نخستین به مریم مَجدلیه که از او هفت دیو بیرون کرده بود، ظاهر شد.


پس عیسی باز به شدّت در خود غمگین شده، نزد قبر ‌آمد و آن غاری بود، سنگی بر دهانه‌اش گزارده.


پس سنگ را از جایی که میّت گذاشته شده بود برداشتند. عیسی چشمان خود را بالا انداخته، گفت: «ای پدر، تو را شکر می کنم که سخن مرا شنیدی.


و پای صلیب عیسی، مادر او و خواهر مادرش، مریم زن کلوپاس و مریم مَجدَلیه ایستاده بودند.


و بعد از هشت روز باز شاگردان با توما در خانه‌ای جمع بودند و درها بسته بود که ناگاه عیسی آمد و در میان ایستاده، گفت: «سلام بر شما باد!»


و در اوّل هفته چون شاگردان برای شکستن نان جمع شدند و پولُس در فردای آن روز عازم سفر بود، برای ایشان موعظه می‌کرد و سخن او تا نصف شب طول کشید.


در روز اوّل هفته، هر یکی از شما به حسب نعمتی که یافته باشد، نزد خود نگاه داشته، بگذارد تا در زمان آمدن من زحمت جمع کردن نباشد.


و در روز خداوند در روح شدم و از عقب خود صدایی بلند چون صدای شیپور شنیدم،


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ