Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




یوحنا 11:38 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

38 پس عیسی باز به شدّت در خود غمگین شده، نزد قبر ‌آمد و آن غاری بود، سنگی بر دهانه‌اش گزارده.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

38 سپس عیسی، باز در حالی که برآشفته بود، بر سر قبر آمد. قبر، غاری بود که بر دهانه‌اش سنگی نهاده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

38 پس عیسی باز بشدت در خود مکدر شده، نزد قبرآمد و آن غارهای بود، سنگی بر سرش گذارده.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

38 باز عیسی به شدت متأثر شد. سرانجام به سر قبر رسیدند. قبر او غاری بود که سنگ بزرگی جلوی دهانه‌اش غلتانیده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

38 پس عیسی درحالی‌که از دل آه می‌کشید به سر قبر آمد. قبر غاری بود كه سنگی جلوی آن گذاشته بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

38 پس عیسی در‌حالی‌که از دل آه می‌کشید به سر قبر آمد. قبر غاری بود که سنگی جلوی آن گذاشته بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




یوحنا 11:38
12 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

از آن پس، ابراهیم، همسر خود سارا را در غار صحرای مَکفیله، در مقابل مَمری، که حِبرون باشد، در زمین کنعان دفن کرد.


تو را در اینجا چه‌ کار است و در این مکان چه کسی را داری که در اینجا قبری برای خود کنده‌ای؟ ای کسی ‌که قبر خود را در مکان بلند می‌کنی و مسکنی برای خویشتن در صخره می‌تراشی.»


پس تو، ‌ای پسر انسان، ناله کن! با شکستگی کمر و مرارت سخت به نظر ایشان ناله بکش.


و خداوند به او گفت: «از میان شهر، یعنی از میان اورشلیم بگذر و بر پیشانی کسانی که به خاطر همه کارهای زشتی که در آن کرده می‌شود، آه و ناله می‌کنند، نشان بگذار.»


او را در قبری نو که برای خود از سنگ تراشیده بود، گذارد و سنگی بزرگ بر سر آن غلطانیده برفت.


پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند.


پس یوسف کتانی خریده، آن را از صلیب به زیر آورد و به آن کتان کفن کرده، در قبری که از سنگ تراشیده بود نهاد و سنگی بر سر قبر غلطانید.


او از دل آهی کشیده، گفت: «از برای چه این فرقه نشانه می‌خواهند؟ به راستی به شما می‌گویم نشانه‌ای به این فرقه عطا نخواهد شد.» (متّی ۱۶: ۵‏-۱۲)


و سنگ را از سر قبر غلطانیده دیدند.


عیسی چون او را گریان دید و یهودیان را هم که با او آمده بودند گریان یافت، در روح خود به شدّت غمگین شده، مضطرب گشت.


صبحگاهان در اوّل هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به‌ سر قبر ‌آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ