Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 37:17 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

17 آنگاه صِدقیای پادشاه فرستاده، او را آورد و پادشاه در خانه خود مخفیانه از او درخواست نموده، گفت که «آیا کلامی از جانب خداوند هست؟» اِرمیا گفت: «هست.» و گفت: «به ‌دست پادشاه بابل تسلیم خواهی شد!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

17 تا اینکه صِدِقیای پادشاه از پی او فرستاد و او را به خانۀ خویش آورده، در خلوت از او چنین پرسید: «آیا کلامی از جانب خداوند هست؟» اِرمیا پاسخ داد: «آری، هست.» و افزود: «به دست پادشاه بابِل تسلیم خواهی شد!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

17 آنگاه صدقیا پادشاه فرستاده، او را آورد و پادشاه در خانه خود خفیه از او سوال نموده، گفت که «آیا کلامی از جانب خداوند هست؟» ارمیا گفت: «هست و گفت بهدست پادشاه بابل تسلیم خواهی شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

17 سرانجام صدقیای پادشاه به دنبال من فرستاد و مرا به کاخ سلطنتی آورد و مخفیانه از من پرسید: «آیا به تازگی از طرف خداوند پیغامی داری؟» گفتم: «بلی، دارم! خداوند فرموده که تو تسلیم پادشاه بابِل خواهی شد!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

17 مدّتی بعد صدقیای پادشاه کسی را به دنبال من فرستاد و او در کاخ سلطنتی به طور خصوصی از من پرسید: «آیا پیامی از جانب خداوند داری؟» جواب دادم: «آری پیامی دارم. تو به دست پادشاه بابل تسلیم خواهی شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

17 مدّتی بعد صِدِقیای پادشاه کسی را به‌دنبال من فرستاد و او در کاخ سلطنتی به‌طور خصوصی از من پرسید: «آیا پیامی از جانب خداوند داری؟» جواب دادم: «آری، پیامی دارم. تو به دست پادشاه بابِل تسلیم خواهی شد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 37:17
25 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس چون نزد پادشاه رسید، پادشاه وی را گفت: «ای میکایا، آیا به راموت‌جلعاد برای جنگ برویم یا باز ایستیم؟» او در جواب پادشاه گفت: «برآی و پیروز شو. زیرا خداوند آن را به ‌دست پادشاه تسلیم خواهد کرد.»


پادشاه وی را گفت: «چند مرتبه تو را قسم بدهم که به اسم یهوه، غیر از آنچه راست است، به من نگویی.»


و پسران صِدقیا را پیش رویش به قتل رسانیدند و چشمان صِدقیا را کندند و او را به دو زنجیر بسته، به بابل آوردند.


خداوند می‌گوید: «به یقین تو را برای نیکویی رها خواهم ساخت و به یقین دشمن را در زمان تنگی و در زمان پریشانی نزد تو ذلیل خواهم گردانید.


و خداوند می‌گوید که بعد از آن صِدقیا، پادشاه یهودا و خادمانش و این قوم یعنی آنانی را که از طاعون و شمشیر و قحط در این شهر باقیمانده باشند، به ‌دست نِبوکَدنِصَر پادشاه بابل و به ‌دست دشمنان ایشان و به ‌دست جویندگان جان ایشان تسلیم خواهم نمود تا ایشان را به دم شمشیر بکشد. و او بر ایشان رحم و شفقت و گذشت نخواهد نمود.“


خداوند چنین می‌گوید: ”مثل انجیرهای بد که چنان بد است که نمی‌توان خورد، به یقین، من نیز صِدقیا پادشاه یهودا و سران او و بقیه اورشلیم را که در این سرزمین باقی ‌مانده‌اند و آنانی را که در مصر ساکن‌اند، تسلیم خواهم نمود.


پناهگاه برای شبانان و راه گریز برای سران گله نخواهد بود.


صِدقیای پادشاه، یِهوکَل پسر شِلِمیا و صِفَنیا پسر مَعَسیای کاهن را نزد اِرمیای نبی فرستاد که بگویند: «نزد یهوه خدای ما به جهت ما دعا نما.»


صِدقیا پادشاه گفت: «اینک او در دست شما است، زیرا پادشاه به خلاف شما کاری نمی تواند کرد.»


لشکر کلدانیان پادشاه را تعقیب نموده، در بیابان اَریحا به صِدقیا رسیدند و تمامی لشکرش از او پراکنده شدند.


مصیبت بر مصیبت می‌آید و خبر بد به دنبال خبر بد شنیده می‌شود. رویا از نبی می‌طلبند، اما شریعت از کاهنان و مشورت از مشایخ نابود شده است.


پس نزد او آمد، و اينک نزد قربانی سوختنی خود با سروران موآب ايستاده بود، و بالاق از او پرسيد که «خداوند چه گفت؟»


زیرا که هیرودیس از یحیی می‌ترسید، چونکه او را مرد عادل و مقدّس می‌دانست و رعایتش می‌نمود و هرگاه از او می‌شنید، بسیار به عمل می‌آورد و به خوشی سخن او را گوش می‌نمود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ