Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




داوران 14:17 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

17 و در هفت روزی که ضيافت ايشان می‌بود، پيش او می‌گريست. و واقع شد که در روز هفتم چونکه او را بسيار اصرار می‌نمود، برايش بيان کرد و او معما را به پسران قوم خود گفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

17 پس آن زن در آن هفت روز که ضیافت ایشان بر پا بود، نزد وی بگریست. روز هفتم شَمشون پاسخ معما را به او گفت، زیرا بدو اصرار بسیار می‌ورزید. آنگاه او نیز معما را به پسران قوم خود بازگفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

17 و در هفت روزی که ضیافت ایشان میبود پیش او میگریست، و واقع شد که در روز هفتم چونکه او را بسیار الحاح مینمود، برایش بیان کرد و او معما را به پسران قوم خودگفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

17 ولی او دست بردار نبود و هر روز گریه می‌کرد، تا اینکه سرانجام در روز هفتم مهمانی، سامسون جواب معما را به وی گفت. او نیز جواب را به جوانان قوم خود بازگفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

17 امّا آن زن هر روز نزد او گریه می‌کرد تا اینکه سرانجام در روز هفتم معنی آن را برایش گفت. آن زن نیز آن را برای جوانان فلسطینی بیان کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

17 امّا آن زن هر روز در تمام ایّام جشن عروسی نزد او گریه کرد تا این‌که سرانجام در روز هفتم به‌خاطر اصرار وی، سامسون پاسخ آن‌ را برایش گفت. آن زن نیز آن‌ را برای جوانان فلسطینی بیان کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




داوران 14:17
13 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر برای افزایش دانش، پس از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد.


آنگاه زنش او را گفت: «آیا همچنان کاملیت خود را نگاه می‌داری؟ خدا را لعن کن و بمیر.»


پس او را از فزونی سخنانش فریفته کرد و از تملّق لب‌هایش او را اغوا نمود.


زبان خویش را مثل کمان به دروغ می‌کشند. در سرزمین قوی شده‌اند، اما نه برای حقیقت. زیرا خداوند می‌گوید: از شرارت به شرارت ترقی می‌کنند، و مرا نمی شناسند.»


بر یار خود اعتماد مدار، و بر دوست خالص خویش توکل منما، و عنان دهان خود را از هم آغوش خود بکش.


به شما می‌گویم، هر‌چند به سبب دوستی برنخیزد تا به او دهد، لیکن به سبب سماجت او خواهد برخاست و هر آنچه نیاز دارد، به او خواهد داد.


پس زن شَمشون پيش او گريسته، گفت: «به درستی که مرا نفرت می‌نمايی و دوست نمی‌داری، زيرا معمايی به پسران قوم من گفته‌ای و آن را برای من بيان نکردي.» شَمشون او را گفت: «اينک برای پدر و مادر خود بيان نکردم، آيا برای تو بيان کنم؟»


و در روز هفتم مردان شهر پيش از غروب آفتاب به او گفتند که «چيست شيرين تر از عسل و چيست قویتر از شير؟» او به ايشان گفت: «اگر با گاو من خيش نمی کرديد، معمای مرا نمی‌فهمیدید؟»


و دليله به شَمشون گفت: «تا به حال مرا مسخره نموده، دروغ گفتی. مرا بگو که به چه چيز بسته می‌شوي.» او وی را گفت: «اگر هفت گيسوی سر مرا با تار ببافي.»


و چون او وی را هر روز به سخنان خود عاجز می‌ساخت و او را اصرار می‌نمود و جانش تا به مرگ تنگ می‌شد،


پس دليله به شَمشون گفت: «تمنا اينکه به من بگويی که قوت عظيم تو در چه چيز است و چگونه می‌توان تو را بست و ذليل نمود.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ