Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِشعیا 6:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 در سالی که عُزّیای پادشاه مرد، خداوند را دیدم که بر تخت بلند و رفیع نشسته بود، و معبد از دامن ردایش پر بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 در سالی که عُزّیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و رفیع نشسته بود و دامنِ ردایش معبد را پر ساخته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 در سالی که عزیا پادشاه مرد، خداوند رادیدم که بر کرسی بلند و عالی نشسته بود، و هیکل از دامنهای وی پر بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 در سالی که عزیای پادشاه درگذشت، خداوند را دیدم که بر تختی بلند و باشکوه نشسته بود و معبد از جلال او پر شده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 در همان سالی که عُزیای پادشاه مُرد، من خداوند را دیدم. او بر تخت بلند و پرشکوه خود نشسته بود. دامن ردای او تمام صحن معبد بزرگ را پوشانیده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 در همان سالی که عُزّیای پادشاه مُرد، من خداوند را دیدم که بر تخت خود نشسته بود، پُرشکوه و متعالی و دامن ردای او تمام صحن معبدِ بزرگ را پوشانیده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِشعیا 6:1
38 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

میکایا گفت: «پس کلام خداوند را بشنو: من خداوند را بر تخت خود نشسته دیدم و تمامی لشکر آسمان نزد وی به طرف راست و چپ ایستاده بودند.


پس عَزَریا با پدران خود خوابید و او را با پدرانش در شهر داوود دفن کردند و پسرش، یوتام در جایش پادشاه بود.


میکایا گفت: «پس کلام یهوه را بشنوید: من یهوه را بر تخت خود نشسته دیدم، و تمامی لشکر آسمان را که به طرف راست و چپ او ایستاده بودند.


از شنیدن گوش درباره تو شنیده بودم، لیکن الان چشم من تو را می‌بیند.


‌ای خدا، بر فوق آسمان‌ها متعال باش و جلال تو بر تمامی زمین!


کیست مانند یَهوْه خدای ما که بر اوج آسمان نشسته است؟


باز ایستید و بدانید که من خدا هستم. در میان غیریهودیان، متعال و در جهان، متعال خواهم شد.


و موسی با هارون و ناداب و اَبيهو و هفتاد نفر از مشايخ اسرائيل بالا رفت.


رویای اِشعیا پسر آموص که آن را درباره یهودا و اورشلیم، در روزهای عُزّیا و یوتام و آحاز و حِزِقیا پادشاهان یهودا دید.


و در آن روز خواهید گفت: «خداوند را حمد گویید و نام او را بخوانید و کارهای او را در میان قو‌مها اعلام کنید و بگویید که اسم او متعال می‌باشد.


زیرا او که متعال و بلندمرتبه است و ساکن در ابدیت می‌باشد و اسم او قدوس است، چنین می‌گوید: «من در مکان والا و مقدس ساکنم و نیز با کسی ‌که روح افسرده و متواضع دارد. تا روح متواضعان را احیا نمایم و دل افسردگان را زنده سازم.


خداوند چنین می‌گوید: «آسمانها تخت من و زمین پای انداز من است، پس خانه‌ای که برای من بنا می‌کنید، کجا است؟ و مکان آرام من کجا؟»


و روز پنجم ماه چهارم سال سی‌ام، آنگاه که من در میان اسیران نزد رود خابور بودم، واقع شد که آسمان گشوده گردید و رویاهای خدا را دیدم.


پس نگریستم و اینک بر فلکی که بالای سر کروبیان بود چیزی شبیه تختی سنگ یاقوت کبود ظاهر شد.


و جلال خداوند از روی کروبیان به آستانه خانه برآمد و خانه از ابر پر شد و صحن از فروغ جلال خداوند مملو گشت.


پس چگونه بنده آقایم بتواند با آقایم گفتگو نماید و حال آنکه از آن وقت هیچ قوت در من نیست و حتی نفس هم در من نمانده است.»


«و نگاه می‌کردم؛ تختها برقرار شد و قدیم الایام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک و عرش او شعله‌های آتش و چرخهای آن آتش شعله‌ور بود.


با او روبرو و آشکارا و نه در رمزها سخن می‌گويم. او شمایل خداوند را نظاره می‌کند. پس چرا نترسيديد که بر بنده من موسی شکايت آورديد؟»


«اما چون پسر انسان در جلال خود با همهٔ فرشتگان مقدس خویش آید، بر تخت جلال خود نشیند


خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد.


این کلام را اِشَعیا گفت وقتی که جلال او را دید و درباره او صحبت کرد.


که تنها فناناپذیر و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و هیچ انسانی او را ندیده و نمی‌تواند دید. او را تا به ابد حرمت و قدرت باد. آمین.


و قدس از جلال خدا و قوت او پر دود گردید. و تا هفت بلای آن هفت فرشته به انجام نرسید، هیچ‌‌کس نتوانست به قُدس وارد شود.


و دیدم تخت بزرگ سفید و کسی را بر آن نشسته که از روی او آسمان و زمین گریخت و برای آنها جایی یافت نشد.


آنکه غالب آید، این را به او خواهم داد که بر تخت من با من بنشیند، چنانکه من پیروز شدم و با پدر خود بر تخت او نشستم.


آنگاه آن بیست و چهار پیر می‌افتند در حضور آن تخت‌نشین و او را که تا به ابد زنده است، عبادت می‌کنند و تاجهای خود را پیش تخت انداخته، می‌گویند:


بی‌درنگ در روح شدم و دیدم که تختی در آسمان قرار دارد و بر آن تخت‌ نشیننده‌ای.


و آن نشیننده، در صورت، مانند سنگ یشم و عقیق است و رنگین‌کمانی در گرد تخت که به ظاهر شباهت به زمرّد دارد


و چون آن حیوانات جلال و تکریم و سپاس به آن تخت‌نشینی که تا به ابد زنده است، می‌خوانند،


و دیدم بر دست راست تخت‌نشین طوماری را که نوشته شده است از درون و بیرون، و مُهر شده به هفت مُهر.


پس آمد و طومار را از دست راست تخت‌نشین گرفت.


و به کوه‌ها و صخره‌ها می‌گویند که «بر ما بیفتید و ما را مخفی سازید از روی آن تخت‌نشین و از خشم برّه؛


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ