Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِشعیا 20:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 در آن وقت خداوند به واسطه اِشعیا پسر آموص صحبت نموده، گفت: «برو و پلاس را از کمر خود بگشا و نعلین را از پای خود بیرون کن.» و او چنین کرده، عریان و پا برهنه راه می‌رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 در آن زمان خداوند با اِشعیا فرزند آموص سخن گفت و بدو فرمود: «برو، پَلاس از کمر و پای‌افزار از پاهایت بیرون کن!» پس اِشعیا چنین کرد و عریان و پابرهنه راه می‌رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 در آن وقت خداوند به واسطه اشعیا ابن آموص تکلم نموده، گفت: «برو و پلاس را از کمر خودبگشا و نعلین را از پای خود بیرون کن.» و او چنین کرده، عریان و پا برهنه راه میرفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 سه سال پیش از این رویداد، خداوند به اشعیا پسر آموص فرموده بود که لباس و کفش خود را از تن در بیاورد و عریان و پا برهنه راه برود، و اشعیا چنین کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 سه سال قبل از این خداوند به اشعیا پسر آموص گفته بود که کفشها و پلاس را از تنش درآورد. او اطاعت کرد و عریان و پا برهنه به هر جا می‌رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 سه سال قبل از این خداوند به اِشعیا پسر آموص گفته بود که کفش‌ها را از پای و پلاس را از تنش درآورد. او اطاعت کرد و عریان و پا برهنه به هر سو می‌رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِشعیا 20:2
27 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و اما داوود به فراز کوه زيتون برآمد و چون می‌رفت، گريه می‌کرد و با سر پوشيده و پای برهنه می‌رفت و تمامی قومی که همراهش بودند، هر يک سر خود را پوشانيدند و گريه‌کنان می‌رفتند.


اما داوود برگشت تا اهل خانه خود را برکت دهد. و ميکال دختر شائول به استقبال داوود بيرون آمده، گفت: «پادشاه اسرائيل امروز چه قدر خويشتن را عظمت داد که خود را در نظر کنيزان خادمان خود برهنه ساخت، به طوری که يکی از سفیهان خود را برهنه می‌سازد.»


ایشان او را جواب دادند: «لباسی پشمین داشت و کمربند چرمی بر کمرش بسته بود.» او گفت: «ایلیای تِشبی است.»


ماتم مرا برای من به رقص تبدیل کرده‌ای. پلاس را از من بیرون کرده و کمر مرا به شادی بسته‌ای.


گفت: «به این جا نزديک نیا. نعلين خود را از پايهايت بيرون کن، زيرا مکانی که در آن ايستاده‌ای، زمين مقدس است.»


رویای اِشعیا پسر آموص که آن را درباره یهودا و اورشلیم، در روزهای عُزّیا و یوتام و آحاز و حِزِقیا پادشاهان یهودا دید.


وحی درباره بابل که اِشعیا پسر آموص آن را دید:


و اِلیاقیم مباشر خانه و شِبنای کاتب و مشایخ کاهنان را آراسته به پلاس نزد اِشعیا پسر آموص نبی فرستاد.


و هر سر بی‌مو گشته و هر ریش تراشیده شده است و همه دستها خراشیده و بر هر کمر پلاس است.


آه بکش و خاموش شو و برای مرده ماتم مگیر. بلکه عمامه بر سرت بپیچ و کفش به پایت بکن و لبانت را مپوشان و از طعام مردگان مخور.»


عمامه‌های شما بر سر، و کفشهای شما در پایهای شما بوده، ماتم و گریه نخواهید کرد. بلکه به خاطر گناهان خود خواهید پوسید و نزد یکدیگر ناله سر خواهید داد.


«و تو نیز‌، ای پسر انسان، آجری بگیر و آن را پیش روی خود بگذار و شهر اورشلیم را بر آن حَک کن.


و من سالهای گناه ایشان را مطابق شماره روزها یعنی سیصد و نود روز بر تو نهاده‌ام. پس متحمل گناه خاندان اسرائیل خواهی شد.


‌ای ساکنان شافیر، عریان و خجل بگذر. ساکنان صانان بیرون نمی‌آیند. ماتم بِیت‌ایصِل مکانش را از شما می‌گیرد.


به این سبب ماتم گرفته، شیون خواهم نمود و برهنه و عریان راه خواهم رفت و مثل شغالها ماتم خواهم گرفت و مانند شترمرغها نوحه گری خواهم کرد.


و در آن روز هر کدام از آن انبیا چون نبوت می‌کنند، از رویاهای خویش خجل خواهند شد و جامه پشمی به جهت فریب دادن نخواهند پوشید.


آنگاه عیسی به شاگردان خود گفت: «اگر کسی خواهد پیروی من کند، باید خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته، از عقب من آید.


و این یحیا لباس از پشم شتر می‌داشت، و کمربند چرمی بر کمر و خوراک او از ملخ و عسل صحرایی می‌بود.


پس آن شاگردی که عیسی او را دوست می داشت، به پطرس گفت: «خداوند است.» چون شَمعون پطرس شنید که خداوند است، لباس خود را به خود پیچید، چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت.


و آن مرد که روح پلید داشت، بر ایشان جَست و بر ایشان زورآور شده، غلبه یافت به حدّی که از آن خانه عریان و مجروح فرار کردند.


و نزد ما آمده، کمربند پولُس را گرفته و دستها و پایهای خود را بسته، گفت: «روح‌القدس می‌گوید که یهودیان در اورشلیم صاحب این کمربند را به همینطور بسته، او را به‌ دستهای غیریهودیان خواهند سپرد.»


سردار لشکر خداوند به یوشَع گفت: «نعلين خود را از پايت بيرون کن، زيرا جايی که تو ايستاده‌ای، مقدس است.» و یوشَع چنين کرد.


و به دو شاهد خود خواهم داد که پلاس در بر کرده، مدّت هزار و دویست و شصت روز نبوّت نمایند.»


و او نيز لباس خود را کنده، به حضور سَموئيل نبوت می‌کرد و تمامی آن روز و تمامی آن شب عریان دراز کشیده بود. از این روست که می‌گویند: «آيا شائول نيز یکی از انبياست؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ