Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




هوشع 9:8 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 اِفرایِم از جانب خدای من دیده‌بان بود. دام صیاد بر تمامی راههای انبیا گسترده شد. در خانه خدای ایشان دشمنی است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 نبی از جانب خدای من بر اِفرایِم دیدبانی می‌کند؛ اما دام صیاد بر همۀ راههایش نهاده شده، و دشمنی در خانۀ خدایش در انتظار اوست.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 افرایم از جانب خدای من دیده بان بود. دام صیاد بر تمامی طریقهای انبیاگسترده شد. در خانه خدای ایشان عداوت است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 خدا مرا فرستاده است تا نگهبان قوم او باشم، ولی مردم اسرائیل در تمام راههایم دام می‌گذارند و در خانهٔ خداوند آشکارا نفرت خود را نسبت به من نشان می‌دهند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

8 نبی از جانب خدا آمده است تا نگهبان قوم او باشد، امّا به هرجایی که می‌رود، برایش دامی نهاده شده است. این مردم حتّی در معبد بزرگ هم دشمنی خود را نشان می‌دهند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 نبی از جانب خدا آمده است تا نگهبان قوم او باشد، امّا به هرجایی که می‌رود، برایش دامی نهاده شده است. این مردم حتّی در معبدِ بزرگ هم دشمنی خود را نشان می‌دهند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




هوشع 9:8
42 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و ایلیای تِشبی که از ساکنان جلعاد بود، به اَخاب گفت: «به حیات یهوه خدای اسرائیل که به حضور او ایستاده‌ام قسم که در این سالها شبنم و باران جز به کلام من نخواهد بود.»


و بعد از روزهای بسیار، کلام خداوند در سال سوم به ایلیا نازل شده، گفت: «برو و خود را به اَخاب نشان ده و من بر زمین باران خواهم بارانید.»


پس الان بفرست و تمام اسرائیل را نزد من بر کوه کَرمِل جمع کن و انبیای بَعَل را نیز چهارصد و پنجاه نفر، و چهارصد نبی اَشیره‌ را نیز که بر سفره ایزابِل می‌خورند.»


و صِدقیا پسر کَنعَنه شاخهای آهنین برای خود ساخته و می‌گفت: «خداوند چنین می‌گوید: ”اَرامیان را به اینها خواهی زد تا نابود شوند.“»


خداوند وی را گفت: ”به چه چیز؟“ او جواب داد: ”من بیرون می‌روم و در دهان تمامی انبیایش روح دروغین خواهم بود.“ خداوند فرمود: ”وی را گمراه خواهی کرد و خواهی توانست. پس برو و چنین بکن.“


میکایا گفت: «اگر به راستی به سلامتی مراجعت کنی، خداوند با من صحبت نکرده است.» و گفت‌: «ای تمامی قوم، بشنوید.»


و پادشاه اسرائیل به قدر چهار صد نفر از انبیا جمع کرده، به ایشان گفت: «آیا به راموت‌جلعاد برای جنگ بروم یا باز ایستم؟» ایشان گفتند: «برآی، زیرا خداوند آن را به ‌دست پادشاه تسلیم خواهد نمود.»


و واقع شد که چون مردی را دفن می‌کردند، آن لشکر را دیدند و آن مرده را در قبر الیشع انداختند. و چون آن شخص مرده به استخوانهای اِلیشَع برخورد، زنده گشت و به پایهای خود ایستاد.


پس ردای ایلیا را که از او افتاده بود، گرفت و آب را زده، گفت: «یهوه خدای ایلیا کجاست؟» و چون او نیز آب را زد، آب به این طرف و آن طرف شکافته شد و اِلیشَع عبور نمود.


و او نزد چشمه آب بیرون رفته، نمک را در آن انداخت و گفت: «خداوند چنین می‌گوید: ”این آب را شفا دادم که بار دیگر مرگ یا بی‌حاصلی از آن پدید نیاید.“»


او گفت: «آرد بیاورید.» پس آن را در دیگ انداخت و گفت: «برای مردم بریز تا بخورند.» پس هیچ‌ چیز زیان آور در دیگ نبود.


خادمش گفت: «اینقدر را چگونه پیش صد نفر بگذارم؟» او گفت: «به مردمان بده تا بخورند، زیرا خداوند چنین می‌گوید: ”خواهند خورد و از ایشان باقی نیز خواهد ماند.“»


پس آمده هفت مرتبه در اُردن به موجب کلام مرد خدا فرو رفت و گوشت بدنش مثل گوشت کودکی تازه و پاک گشت.


پس جذام نَعَمان به تو و به نسل تو تا به ابد خواهد چسبید.» و جیحَزی از حضور اِلیشَع چون یک جذامی بیرون رفت، با بدنی که از جذام چون برف سفید بود.


و آن سردار در جواب مرد خدا گفته بود: «اگر خداوند پنجره‌ها هم در آسمان بگشاید، آیا مثل این امر واقع تواند شد؟» و او گفت: «اینک به چشمان خود خواهی دید اما از آن نخواهی خورد.»


و سرداری که پادشاه بر دست او تکیه می‌نمود، در جواب مرد خدا گفت: «اینک اگر خداوند پنجره‌ها هم در آسمان بسازد، آیا این چیز واقع تواند شد؟» او گفت: «به یقین تو به چشم خود خواهی دید، اما از آن نخواهی خورد.»


جان ما مثل مرغ از دام صیادان آزاد شد. دام پاره شد و ما خلاصی یافتیم.


چونکه انسان نیز وقت خود را نمی‌داند. مثل ماهیانی که در تور سخت گرفتار و گنجشکانی که در دام گرفته می‌شوند، همچنان آدمیان به وقت مصیبت، آنگاه که بر ایشان ناگهان بیفتد، گرفتار می‌گردند.


کشیکچیانی که در شهر گردش می‌کنند، مرا یافتند. گفتم که «آیا محبوب جان مرا دیده‌اید؟»


‌ای اورشلیم، دیده‌بانان بر حصارهای تو گماشته‌ام که هر روز و هر شب هرگز سکوت نخواهند کرد. ای کسانی که به خداوند یادآوری می‌کنید، خاموش مباشید!


و من مثل بره دست آموز که به قربانگاه برند، بودم. و نمی‌دانستم که تدبیرات به ضد من نموده، می‌گفتند: «درخت را با میوه​اش برباد دهیم و آن را از زمین زندگان قطع نماییم، تا اسمش دیگر در یادها نماند.»


پس گفتم: «آه، ‌ای خداوند یهوه، اینک انبیا به ایشان می‌گویند که ”شمشیر را نخواهید دید و قحطی به شما نخواهد رسید، بلکه شما را در این مکان صلح و سلامتی پایدار خواهم داد.“»


«در میان انبیای سامره حماقتی دیده‌ام که برای بَعَل نبوت کرده، قوم من اسرائیل را گمراه گردانیده‌اند.


زیرا روزی خواهد بود که دیده بانان بر کوهستان اِفرایم ندا خواهند کرد که ”برخیزید و نزد یهوه خدای خود به صَهیون برآییم!“»


و زخم قوم مرا اندک شفایی دادند، چونکه می‌گویند: ”صلح و سلامتی است، صلح و سلامتی است.“ با آنکه صلح و سلامتی نیست.


و من پاسبانان بر شما گماشتم که می‌گفتند: ”به صدای شیپور گوش دهید!“ اما ایشان گفتند: ”گوش نخواهیم داد.“


انبیای تو رویاهای دروغ و پوچ برایت دیده‌اند و گناهانت را نمایان نکرده‌اند تا تو را از اسیری برگردانند، بلکه وحی دروغین و گمراه کننده برای تو دیده‌اند.


به خاطر گناه انبیا و گناه کاهنانش، که خون عادلان را در درونش ریختند.


«ای پسر انسان، تو را برای خاندان اسرائیل دیده‌بان ساختم، پس کلام را از دهان من بشنو و ایشان را از جانب من تهدید کن.


و من تو را‌، ای پسر انسان، برای خاندان اسرائیل به دیده‌بانی تعیین نموده‌ام تا کلام را از دهانم شنیده، ایشان را از جانب من هشدار دهی.


ای کاهنان، این را بشنوید، و ‌ای خاندان اسرائیل گوش نمایید، و ‌ای خاندان سلطنتی گوش گیرید، زیرا که این داوری برای شماست؛ چونکه شما در مِصفه دام شدید و توری گسترده بر تابور.


روزهای مکافات می‌آید. روزهای مکافات می‌رسد و اسرائیل این را خواهد دانست. نبی احمق گردید و صاحب روح دیوانه شد، به خاطر زیادی گناه و فراوانی نفرت تو.


مثل روزهای جِبعه فساد را به نهایت رسانیده‌اند، پس عصیان ایشان را به یاد می‌آورد و گناه ایشان را مکافات خواهد داد.


نیکوترین ایشان مثل خار می‌باشد و راست‌کردار ایشان از خاربست بدتر. روز دیده‌بانان توست، و مکافات تو رسیده است؛ الان زمان پریشانی ایشان خواهد بود.


و اگر در میان ایشان کارهایی نکرده بودم که غیر از من کسی هرگز نکرده بود، گناه نمی‌داشتند. لیکن اکنون دیدند و دشمن داشتند مرا و پدر مرا نیز.


زیرا اگر به دروغ من، راستی خدا برای جلال او افزون شود، پس چرا بر من نیز چون گناهکار حکم شود؟


رهبران خود را اطاعت کنید و تسلیمشان باشید، زیرا که ایشان نگهبانی جانهای شما را می‌کنند. چونکه حساب خواهند داد تا آن را به خوشی نه به ناله به‌ جا آورند، زیرا که این شما را مفید نیست.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ