Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 34:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و دلش به دینه دختر یعقوب بسته شده، عاشق آن دختر گشت و سخنان دل‌آویز به آن دختر گفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 او به دینَه دختر یعقوب دل بست و عاشق آن دختر شد و به وی سخنان دل‌آویز گفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 و دلش به دینه، دختر یعقوب، بسته شده، عاشق آن دختر گشت، و سخنان دل آویز به آن دختر گفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 شکیم سخت عاشق دینه شد و سعی کرد با سخنان دلنشین توجه او را به خود جلب نماید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 امّا متوجّه ‌شد كه ‌او دختر بسیار زیبا و دلربایی است‌ و عاشق ‌او شد. پس‌ كوشش‌ می‌كرد كه‌ هرطور شده ‌دل ‌او را بدست‌ آورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 امّا او سخت مجذوب و عاشق دِینه شد و کوشش‌ می‌کرد که‌ هرطور شده ‌دل ‌او را بدست‌ آورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 34:3
11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و چون شِکیم پسر حمور حِوّی که امیر آن زمین بود، او را بدید، او را بگرفت و با او همخواب شده، وی را بی‌عصمت ساخت.


و شِکیم به پدر خود حمور خطاب کرده، گفت: «این دختر را برای من به زنی بگیر.»


و الان ترسان مباشید. من، شما را و فرزندان شما را می‌پرورانم.» پس ایشان را تسلی داد و به مهربانی به ایشان سخن گفت.


و الان برخاسته، بيرون بيا و به بندگان خود سخنان دلگرم کننده بگو، زيرا به خداوند قسم می‌خورم که اگر بيرون نيايی، امشب برای تو کسی نخواهد ماند و اين بلا برای تو بدتر خواهد بود از همه بلايايی که از کودکی تا اين وقت به تو رسيده است.»


و حِزِقیا به تمامی لاویانی که در خدمت خداوند مهارت نیکو نشان دادند، سخنان تشویق‌آمیز گفت. پس هفت روز مرسوم عید را خوردند و قربانی‌های سلامتی گذرانیده، یهوه خدای پدران خود را تسبیح خواندند.


سخنان دلاویز به اورشلیم گویید و او را ندا کنید که دوران سختی‌اش تمام شده و گناه او بخشیده گردیده، و از دست خداوند برای تمامی گناهانش دو چندان یافته است.


بنابراین اینک او را فریفته، به بیابان خواهم آورد و سخنان فریبنده به او خواهم گفت.


و خداوند می‌گوید که «در آن روز مرا ایشی، یعنی شوهر من خواهد خواند و دیگر مرا بَعَلی نخواهد گفت،


و شوهرش برخاسته، از عقب او رفت تا دلش را برگردانيده، پيش خود باز آورد. و غلامی با دو الاغ همراه او بود. و آن زن او را به خانه پدر خود برد. و چون پدر زن او را ديد، از ملاقاتش شاد شد.


پس بار ديگر صدای خود را بلند کرده، گريستند و عُرپه مادر شوهر خود را بوسيد، اما روت به او چسبيد.


و واقع شد که چون از سخن ‌گفتن با شائول فارغ شد، دل يوناتان بر دل داوود چسبيد. و يوناتان او را مثل جان خويش دوست داشت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ